2-باید توجه داشت که ایمان و کفر فرآیند تلاش علمی و فکری صرف نیست، بلکه مجموعهای از افکار و رفتار، در آن نقش دارند و به همین جهت قرآن کریم تذکر میدهد که: «سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آنرا به سخره گرفتند».
پس باید گفت: اگر کسی بدون اینکه دارای سوء رفتاری باشد و یا تحت تأثیر مسائل سیاسی و حزبی و گروهی باشد؛ یعنی کارهایی که عقل و خرد نمیپذیرد، اجتناب نماید، در عین حال تلاش فکری هم برای یافتن حقیقت عالم هستی داشته باشد، ولی یقین به وجود خداوند پیدا نکند، یا دین و مذهب حق را نیابد، و یا اگر واقعا به نتیجهای برسد که - العیاذ بالله- نتیجه آن کفر باشد، چنین فردی بر اساس عدالت الاهی مورد مؤاخذه نخواهد بود.
البته این به لحاظ حکم عقل است، اما قرآن کریم وعده داده است که اگر کسانی در راه خداوند تلاش جدی نمایند، راهها را به آنان بنمایاند و هدایت را نصیب آنان کند.
3-در روایات اسلامى نسبت به اطفالى که از دنیا میروند، اینگونه آمده است:
الف) اگر اطفال از آنِ مؤمنان باشند، در برزخ در خدمت حضرت ابراهیم و ساره(ع) و یا حضرت فاطمه(س) هستند و در آنجا آموزش لازم را میبینند و تکامل روحى پیدا کرده و به کمال میرسند. و در ذیل تفسیر آیه 21 سوره طور آمده است: «به پدر و مادر مؤمن خود ملحق شده تا موجب خوشحالى آنان در بهشت شوند».
ب) اگر اطفال کفار و منافقان باشند:
1-در تفسیر «یطوف علیهم ولدان مخلدون»، آمده است که اطفال مشرکان و کفار در قیامت خدمتگذاران اهل بهشت میشوند، البته این عقوبتى براى آنان محسوب نمیشود و مانند خدمت دنیا نیست که مایه تحقیر یا خستگی و امثال آن گردد، بلکه مایهی نشاط، طراوت و زیبایی آنها است.
2-بعضى از روایات علم این قضیه را به خداوند ارجاع داده و فرمودهاند: «خداوند میداند که آنها چه چیزی انجام میدادند یا مرتکب چه کاری میشدند»
3-خداوند به وسیله ملکى آتشى بر میافروزد و بدانان فرمان میدهد که به آتش درآیند؛ گروهى به آتش در آمده و آتش براى آنان سرد و سلامت میشود، همانگونه که براى ابراهیم(ع) شد. و دستهاى دیگر نمیروند، فقط دسته اوّل اهل نجاتاند. البته مجانین و کسانى که در فترت(نبود حجت و پیامبر در فاصله زمانى بین دو پیامبر) بودهاند و حجت بر آنها اتمام نشده است، با آنان در این حکم شریکاند.
4-بعضى از متکلمان معتقدند که اطفال کفار و مشرکان نه در بهشت هستند و نه در جهنم، بلکه در نقطهاى به نام اعرافاند که نه عذاب میشوند و نه متنعم هستند.
5-برخی از مفسران در خصوص اطفال و دیوانگان و… میگویند: آنچه قرآن کریم در باب اطفال و دیوانگان و… فرمود، جملاتی است که نمیتوان از آن حکم جزئیات را و اینکه آنها هم سعادت و شقاوت اخروی دارند یا خیر استفاده نمود؛ زیرا جزئیات احوال مردم در آخرت امری نیست که عقل بتواند از آن سر در آورد، مگر اینکه بگوییم گناه و مغفرت منحصر در مخالفت تکلیف نیست، بلکه بعضی از مراحل مغفرت متعلق به مرضهای قلبی و احوال بدی میشود که عارض بر قلب شده و بین قلب و پروردگار حجاب میشود، این دسته از افراد درست است که به دلیل ضعف عقل و یا نداشتن آن، تکلیف ندارند. اما چنان هم نیستند که ارتکاب کار زشت در دلشان اثر نگذاشته و دلهایشان را آلوده و محجوب از حق نسازد، بلکه در این جهت با سایرین یکسانند. و خلاصه در تنعم و نعیم قرب خدا و حضور در ساحت قدس الاهی محتاج به ازاله آن مرضها و زدودن آن پردهها هستند و هیچ چیزی از عهده ازاله و رفع آن بر نمیآید، مگر همان عفو پروردگار. بعید نیست مراد از روایاتی هم که میگوید: «خداوند سبحان مردم را محشور میکند و آتش را هم میآفریند، آنگاه به مردم دستور میدهد تا در آتش داخل شوند، پس هر کس وارد آتش شود داخل بهشت میشود و هر کس سرپیچی کند داخل جهنم میشود»، همین معنا باشد؛ یعنی مراد از آتش رفع آن پردهها و معالجه آن مرضها باشد