در ارتباط با مهجوریت قرآن کریم، خود قرآن میفرماید: «وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»؛ و پیامبر عرضه داشت پروردگارا قوم من قرآن را رها کردند.
«مهجور» مشتق از «هجر» در لغت به معناى ترک و رها کردن و نیز سخن بیهوده و هذیان آمده است.
در این آیه خداى تعالى از قول رسولش خبر میدهد که آنحضرت در مقام شکایت از امتش چنین گفته، یا در قیامت چنین میگوید که پروردگارا! امت من قرآن را مهجور گردانیدند.
منظور از مهجوریت این است که مردم قرآن را رها کرده، و به دستورات و تعالیمش پایبند نیستند. این قرآن را به دست فراموشى سپردند؛ قرآنى که رمز حیات و وسیله نجات است؛ قرآنى که عامل پیروزى و حرکت و ترقى است؛ قرآنى که مملو از برنامههاى زندگى است؛ قرآن در میان آنها به صورت یک کتاب تشریفاتى درآمده است؛ تنها الفاظش را با صداى جالب از دستگاههاى فرستنده پخش میکنند، و جاى آن در کاشىکاریهاى مساجد به عنوان هنر معمارى مورد توجه قرار میگیرد؛ براى افتتاح خانه نو، و یا حفظ مسافر، و شفاى بیماران، و حداکثر براى تلاوت به عنوان ثواب از آن استفاده میکنند.
حتى گاهی که با قرآن استدلال مینمایند، هدفشان اثبات پیشداوریهاى خود به کمک آیات با استفاده از روش انحرافى تفسیر به رأى است.
البته مفسّران، مهجوریت را تفسیرهای دیگری هم کردهاند؛ مانند:
1. گمان کفار چنین بود که قرآن سخن باطل و متضمّن هذیان و از اساطیر اوّلین است.
2. هر وقت قرآن را میشنیدند سخنهاى لغو و هذیان در میان میانداختند. بنابر این معناى مهجور به معناى کلامى است؛ یعنی کفّار موقع شنیدن قرآن سخن لغو در میان میانداختند که دیگران آنرا استماع ننمایند.
علاوه بر آنچه در تفاسیر آمده، این تفسیر نیز در غیبت نعمانی ذکر شده است که: پیامبر در قیامت شکایت میکند از اینکه من به آنها گفتم که به این قرآن و اهل بیتم تمسک کنید و از این دو جدا نشوید و آنها این دو را رها کردند.