لزوم شناخت اهل بیت (علیهم السلام) و پیروى از آنان ـ که پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) بر اساس آیه مودّت تا لحظات پایان عمر امت را به شناخت آنان و اطاعت از فرمان هایشان سفارش فرمود ـ و ضرورت معرفت موقعیّت و جایگاهشان در کتاب خدا و روایات صحیح و متین ، حقیقتى است که توجه به آن سبب فراهم آمدن سعادت دنیا و آخرت و غفلت از آن موجب شقاوت و هلاکت ابدى و بر باد رفتن اعمال و زحمات انسان است .امام صادق (علیه السلام) به معلّى بن خنیس فرمود : یا مُعَلّى ! لَو أنَّ عَبْداً عَبَدَ اللّهَ مِائَةَ عَام بَینَ الرُّکنِ وَالمَقامِ ، یَصُومُ النَّهارَ وَیَقُومُ الَّلیلَ حَتَّى یَسْقُطَ حَاجِبَاهُ على عَینَیهِ ، وتَلْتَقى تَراقِیِه هَرَماً ، جَاهِلا لِحَقِّنَا ، لَم یَکُن لَه ثَوابٌ .اى معلّى ! اگر بنده اى صد سال میان رکن و مقام خدا را بندگى کند ، روزها را روزه بگیرد و شب ها را به تهجّد و راز و نیاز بگذراند تا جایى که از شدّت پیرى ابروانش روى چشمانش را بگیرد و استخوان هاى گردنش در سینه اش فرو رود ولى نسبت به حق ما جاهل باشد و جایگاه ما را نشناسد ، هرگز براى او پاداشى نخواهد بود .با شناخت اهل بیت (علیهم السلام) ـ شناختى که متکى بر آیات قرآن و مستند به روایات معتبر باشد ـ پرده ها و حجاب هاى باطلى که عامل دور ماندن از اهل بیت (علیهم السلام)است ، از میان مى رود و آثار وجودى و تأثیر روش و منش و فرهنگ آن بزرگواران بر صفحه حیات انسان نقش مى بندد. شناختى صحیح و واقعى است که بتواند همگان را در فهم موقعیّت آنان در عرصه هستى و نیز در خیمه حیات انسان و وجوب پیروى از آن بزرگواران در همه شؤون زندگى ، رهنمون شود .ما وقتى به حقیقت بدانیم و بشناسیم که مصداق واقعى و اَتمّ و اَکمل عناوینى که در قرآن مجید و روایات و معارف استوار اسلامى آمده ، چون اهل الذکر ، صادقین ، محسنین ، متّقین ، مجاهدین ، مؤمنان ، صابرین ، اولو الالباب ، صراط ، سبیل ، ثار اللّه ، وجه اللّه ، عین اللّه ، جنب اللّه ، اذن اللّه ، لسان اللّه ، ولى اللّه ، اهل بیت (علیهم السلام)هستند ، راه چگونگى برخورد با آنان و بهره گرفتن از فرهنگ سعادت بخششان را به روى ما باز مى کند به گونه اى که جز آنان را به عنوان چراغ زندگى و کشتى نجات و پیشواى واقعى انتخاب نمى کنیم و در مشکلات دنیا و آخرتمان و هنگام هجوم وسوسه ها و اغواگرى ها و شبهات دینى جز به آنان که راسخون در علم اندمراجعه نمى نماییم و عقل و روح و قلب را از شراب طهور معارفشان سیراب خواهیم ساخت و از باب :( قُلْ إِن کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِى یُحْبِبْکُمُ اللّهُ . . . ) .بگو : اگر خدا را دوست دارید پس مرا پیروى کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد . . .با همه وجود به پیروى از آنان برخواهیم خاست تا محبوب خدا شویم و خدا به سبب خشنودى اهل بیت (علیهم السلام) از ما خشنود شود .شناخت اهل بیت (علیهم السلام) که سبب شناخت خدا و قرآن و هستى است و موجب نورانیت قلب براى مکاشفه و شهود حقایق است و عامل تزکیه نفس و تربیت درون و آراسته شدن برون و متخلق شدن به اخلاق مى باشد ، بى تردید انسان را از آتش دوزخ مى رهاند و عشقورزى به آنان جواز عبور از صراط را به دست انسان مى دهد و ولایت و پذیرفتن امامتشان ایمنى از عذاب مى آورد .پیامبر عزیز اسلام (صلى الله علیه وآله) در روایتى بسیار مهم ـ که شیخ سلیمان قُنْدُوزى حنفى با سندى ارزشمند نقل کرده ـ مى فرماید : مَعرِفَةُ آلِ مُحَمَّد بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ ، وَحُبُّ آلِ مُحَمَّد جَوَازٌ عَلَى الصِّراطِ ، وَالْوَلایَةُ لآلِ مُحَمَّد أمانٌ مِنَ العَذَابِ.شناخت آل محمّد سبب رهایى از آتش و محبت و دوستى نسبت به آل محمّد جواز عبور بر صراط و ولایت آل محمّد ایمنى از عذاب است .آرى ، هنگامى که اهل بیت (علیهم السلام) را از زبان قرآن و سنت صحیح نبوى بشناسیم ، راه سعادت دنیا و آخرت را به روى خود باز مى کنیم و طریق شقاوت و بدبختى ابدى را به روى خود مى بندیم .شیخ سلیمان قُنْدُوزى و ابراهیم بن محمد جوینى که هر دو از علماى برجسته اهل سنت و از گروه منصفانند این روایت را از زبان رسول خدا (صلى الله علیه وآله) درباره شناخت امیرمؤمنان (علیه السلام) و امامان پس از او نقل مى کنند : یَا عَلىُّ ! أنا مَدینَةُ العِلمِ وَأنتَ بَابُها ، وَلَن تُؤتى المَدینَةُ إلاّ مِن قِبلِ البَابِ ، وَکذَبَ مَنْ زَعَمَ أنَّه یُحِبُّنِى وَیُبْغِضُکَ ; لأنَّکَ مِنّى وَأنَا مِنکَ ; لَحمُکَ مِن لَحمِی ، وَدَمُک مِن دَمِى ، وَرُوحُکَ مِن رُوحِی ، وَسَریرَتُکَ مِن سَریرَتِی ، وَعَلانِیتُک مِن عَلانِیَتِی ، وَأنتَ إمَامُ أُمّتِى وَخَلِیفَتى عَلَیهَا بَعدِی . سَعِدَ مَن أطاعَکَ وَشَقِیَ مَن عَصَاکَ ، وَرَبِحَ مَن تَوَلاَّک وَخَسِرَ مَن عَادَاکَ ، وَفَازَ مَن لَزِمَکَ وَهَلَکَ مَن فَارَقَکَ . مَثَلُکَ وَمَثَلُ الأئِمَّةِ مِن وُلِدِکَ بَعدِی مَثَلُ سَفینَةِ نُوح ، مَن رَکِبَهَا نَجا وَمَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ ; وَمثَلُکُم کَمَثَلِ النُّجومِ ، کُلَّما غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجمٌ إلى یَومِ القِیَامَةِ.یا على ! من شهر دانشم و تو درِ آن هستى و به شهر جز از راه درش درنمى آیند ; آنکه گمان مى کند مرا دوست دارد و دشمن توست ، در دوستى من دروغ مى گوید زیرا تو از منى و من از تو ، گوشت تو از گوشت من و خون تو از خون من و روح تو از روح من و نهان تو از نهان من و آشکار تو از آشکار من است و تو پیشواى امتم هستى و خلیفه من پس از من بر آنانى . کسى که از تو پیروى کرد خوشبخت شد و آنکه از تو نافرمانى کرد بدبخت شد و آنکه ترا دوست داشت سود برد و آنکه تو را دشمن داشت زیان دید و کسى که ملازم تو شد به رستگارى رسید و هر که از تو جدا شد به هلاکت رسید . مثال تو و امامان از نسل تو پس از من مثال کشتى نوح است ، هرکه بر آن درآمد رهایى یافت و هرکه از آن تخلف کرد غرق شد ، و مثل شما اهل بیت مثل ستارگان است ، هرگاه ستاره اى غایب شود ستاره اى دیگر طلوع مى کند تا روز قیامت .حضرت حق بندگان را به چنگ زدن و متمسک شدن به ریسمان الهى که لازمه آن معرفت و شناخت حبل الله است ، امر مى فرماید که :