یک نگاه کوتاه نشان میدهد که مطلق «آرزو»، یک ویژگی اجتناب ناپذیر میباشد و خوب یا بد بودن آن، متناسب با موضوع و مصداق آن میباشد.
از یک سو در قرآن کریم میخوانیم:
« رُّبَمَا یَوَدُّ ٱلَّذِینَ کَفَرُوا۟ لَوْ کَانُوا۟ مُسْلِمِینَ * ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا۟ وَیَتَمَتَّعُوا۟ وَیُلْهِهِمُ ٱلْأَمَلُ ۖ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ »
ترجمه: چه بسا کسانى که کافر شدند (هنگام مشاهدهی نتایج شوم کارهای خود) آرزو کنند که کاش مسلمان بودند. بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان کند، پس به زودى خواهند دانست.
نکته: در آیهی اول، کلمه « یَوَدُّ – از ریشهی » را آورده که «ودادت» به معنای شدت علاقه به آرزو میباشد، «مودت» نیز از همین ریشه است، یعنی شدت علاقه را بروز و ظهور دادن، اما در آیه دوم برای آرزو، کلمه « ٱلْأَمَلُ » را آورده، یعنی آرزوهایی که با نوعی "الهام"، در دل ایجاد میشود.
از سوی دیگر، در احادیث، ادعیه و مناجاتها، سخن از «آمال» حقیقی و خوب آمده است:
« ... یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا غَایَةَ آمَالِ الْعَارِفِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ ... – ای دوست و سپرست مؤمنان، ای نهایت آرزوی عارفان، ای فریادرس فریاد خواهان ... / دعای کمیل»
الف - پس مهم این است که انسان چه آرزوها (آمالی) دارد؟ اگر در آرزوهای بلند، دور و دراز و دست نیافتی و یا دست یافتنی، اما فانی و از بین رفتنی دنیای بیفتد، ضمن آن که اسیر "اوهام" و "وسوسه"ها شده است، برای رسیدن نیز هر کاری میکند، از اطاعت خدا خارج شده و هوای نفس خود را بندگی میکند، حلال و حرام را مخلوط میکند، ظلم و عدل برایش یکسان میشود ... و دست آخر نیز نه آرزوها به پایان میرسد و نه آن مقداری که دست یافته نیز برایش باقی میماند و نه خودش.
این نوع از آرزوها، در عقل و وحی و آموزههای اسلامی، مذموم شمرده شده است و اهل آن مورد مذمت. چنان که حضرت رسول اعظم صلوات الله علیه و آله فرمودند:
« خِصْلَتَانٌ اِتِّبَاعُ الْهَوى وَ طُولُ الاَمَلِ، فَاَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوى فَاِنَّهُ یَعْدِلُ عَنِ الْحَقِّ، اَمَّا طُولُ الاَمَلِ فَاِنَّهُ یُحببُ الدُّنْیَا »؛ (المحجّة البیضاء، جلد 8، صفحه 245)
ترجمه: «شدیدترین چیزى که از آن بر شما مىترسم دو خصلت است: پیروى از هوا و آرزوى طول و دراز؛ زیرا هواپرستى شما را از حق بازمىدارد و اما آرزوى دور و دراز شما را حریص (محبّ – دوستدار) بر دنیا مىکند».
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام میفرمایند: « مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ - هر کس آرزویش را طولانی کند عملش را زشت و ناپسند میگرداند / نهج البلاغه، حکمت 36 »
ب – اما آرزوی منطقی، درست و برحق، ریشه در امید [رجاء] دارد و قطعاً اگر آرزویی نباشد، امید به رسیدنی هم در کار نخواهد بود.
ج – میل به رشد و کمال، که ریشه در «محبت به کمال محض – الله جلّ جلاله» دارد و در فطرت انسان سرشته شده است، سر منشاء تمامی آروزهاست، چرا که همه آرزوها، برای رسیدن است به چیزی که انسان آن را ندارد؛ اما همانطور که شیاطین درونی و برونی، برای انسان به جای هر حقیقتی، یک "بدلی" میسازند، کمالهای دروغین را نیز کمال حقیقی نشان میدهند؛ و اینجاست که آرزوهای درست و حقیقی، مبدل به آرزوهای بدلی و دروغین میگردد و این [آرزوی] مضر و مذموم هستند. آن «طول الامل = آرزوهای درازی» که در احادیث مذموم شمرده شده، همین قسم از آمال و آرزها میباشند.
« إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱرْتَدُّوا۟ عَلَىٰٓ أَدْبَٰرِهِم مِّنۢ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ ٱلْهُدَى ۙ ٱلشَّیْطَٰانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَىٰ لَهُمْ » (محمد صلوات الله علیه و آله، 25)
ترجمه: کسانی که بعد از روشن شدن هدایت برای آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است!
هدفگزاری، برنامهریزی و عمل:
اگر چه از هر کاری هدفی (آرزوی رسیدن به غایتی) منظور است، اما اهداف مستقل و منفک از هم نمیباشند؛ از این رو در طول یک دیگر قرار میگیرند. به عنوان مثال: کار و اشتغال هدف قرار میگیرد، برای کسب حلال – کسب حلال هدف قرار میگیرد، برای امرار معاش – امرار معاش هدف قرار میگیرد برای آسایش، رفاه، لذت و فراهم شدن زمینههای رشد در عرصههای دیگر ... – اما آخرش چه؟!
پس همیشه و در هر مقطعی [حتی آروزهای کوچک]، آن چه که مهم است، "هدف غایی و نهایی" میباشد. بدیهی است که اگر هدف نهایی، به تن، بدن، شکم، زیر شکم و سایر شهوات نفس حیوانی ختم شد، نه تنها انسان از پوستهی خود که باید انسان کامل شود خارج (فاسق) میشود، بلکه به غایت همین آمال هم نمیرسد و به هر چه برسد نیز آن را به سرعت از دست میدهد. نه سیری پایدار است، نه لذت ... و نه جوانی، نه سلامتی و نه عمر