دیدگاه‌های گوناگونی درباره خاستگاه کتاب مقدس یهود وجود دارد. گروهی، عهد قدیم را وحی الهی نمی‌دانند و عده دیگری آن را وحی الهی می‌خوانند. کسانی که معتقد به وحی الهی‌اند به دو گروه تقسیم می‌شوند:
گروه اول معتقد به وحی مکانیکی می‌باشند.
آن‌ها می‌گویند کلمه کلمه و حرف حرف کتاب مقدس املاء از جانب خداوند است. در سفر خروج می‌خوانیم: «پس موسی تمام سخنان پروردگار را نوشت» و در کتاب ارمیا آمده است: «کلام و سخنی که از سوی پروردگار به ارمیا رسید در حالی که ارمیا می‌گفت: چنین سخن گفت پروردگار»
گروه دوم معتقد به وحی دینامیکی یا فکری می‌باشند.
براساس این نظریه، واژگان آیات کتاب مقدس واژگانی بشری هستند، اما حقیقت و واقعیت کتاب مقدس الهام الهی است، یعنی معانی از سوی خداوند بر نویسندگان کتاب مقدس الهام شد و ایشان آن معانی را در قالب جملات بشری در آوردند
در برابر این گروه، گروهی از فلاسفه غرب و دانشمندان غربی کتاب مقدس را وحی الهی نمی‌دانند. تولستوی ناسازگاری آیات کتاب مقدس را دلیل وحیانی نبودن آن می‌خواند:
تورات عدالت را توصیه می‌نماید “چشم به‌جای چشم، دندان به‌جای دندان” در صورتی‌که عدالت انجیل آن است که “در برابر شرور مقاومت نکنید، اگر گونه راست شما را سیلی زدند گونه چپ را پیش آورید، و اگر جامه شما را ربودند شنل خود را بدهید.” با این ناسازگاری میان آیات امکان ندارد کتاب مقدس را الهام و وحی الهی بخوانیم.
او به همین جهت پیشنهاد می‌کند کلیسا از عهد جدید و قدیم یکی را به‌عنوان وحی الهی معرفی نماید و از ایجاد سازش و سازگاری میان آیات آن دو اجتناب ورزد.
بوئر یکی از فیلسوفان هگلی نیز ازجمله فلاسفه‌ای است که وحی بودن تورات و انجیل را باور ندارد. او که سال‌های آخر عمر خود را وقف بررسی‌های تاریخی و انتقادی کرد، کتابی به‌نام «نقادی انجیل‌شناسانه تاریخ یوحنا» نگاشت.