ظهر عاشورا، شمر آن قدر به خیمه ها نزدیک شد که با سرنیزه اش خیمه اى را سوراخ کرد. یاران امام این حملات را با فداکارى بى نظیر دفع کردند، یزیدیان که از حمله بر چپ و راست سپاه امام نتیجه نگرفتند دوباره از پیش رو بر سپاه امام تاختند تا باقى مانده سپاه مقاوم و خستگى ناپذیر امام را که تشنگى سراپاى آنان را فراگرفته بود به شهادت برسانند، ولى آنان همچنان شجاعانه مقاومت کردند و حماسه آفریدند. در این حال "ابوثمامه صائدى"، مجاهد دلاور پیکار عاشورا، که کثرت شهدا و قلّت سپاه را بدید، به پیشواى شهیدان عرض کرد: جانم به فدایت! دشمن نزدیک شده و چیزى از عمرم باقى نمانده، آرزومندم وقتى خدا را ملاقات مى کنم نماز ظهر را که وقتش رسیده بجا آورده باشم. امام سر به آسمان برداشت و فرمود: «ذکرت الصلاة، جعلک الله من المصلین الذاکرین ! به یاد نماز افتادى، خداى ترا از نمازگزاران قرار دهد و از ذاکران بداند. بلى! حالا وقت نماز فرا رسیده است!
پیشوای شهیدان تصمیم گرفت که نماز بخواند. "زهیر بن قین" و "سعید بن عبدالله" جلو امام و یارانش  ایستادند. بدن را سپر تیرهاى دشمن قراردادند، و از هر طرف که تیر مى آمد، تیرها را به جان مى خریدند. امام با یاران باقى مانده اش نماز را به جماعت بجا آوردند و سلام دادند. نماز که تمام شد، سعید در اثر بسیارى تیر که بر پیکرش رسیده بود، بر زمین افتاد. "سعید" در حالى که با بدن گلگون بر زمین افتاده بود، چنین مى گفت: "خداوندا! هدف و مقصود من از این همه جانبازى، و تحمل این همه درد و رنج یارى کردن اولاد پیامبرت بود."سپس سعید چشم هایش را بازکرد و صورت گلگون امام خویش را که سر او را به دامن گرفته بود، دید. پس در همان حال عرض کرد: فرزند رسول خدا! آیا وظیفه خودم را در مقابل تو انجام دادم؟! امام فرمود: آرى! وظیفه خود را انجام دادى! و تو پیشاپیش من در بهشت برین خواهى بود
"عمربن قرظه" که نیز به همراه سعید بن عبدالله نگهبانى امام را به عهده گرفته بود، و در این راه چندین چوبه تیر به سر و سینه اش رسیده و به شدّت مجروح شده بود، همزمان با سعید بر زمین افتاده بود و به سخنان سعید و امام گوش مى داد. او نیز همانند جمله هایى را که سعید گفته بود به امام عرض کرد: آیا من نیز به وظیفه ام عمل کردم؟ پیشواى شهیدان همان پاسخى را که به سعید داده بود به عمر نیز داد و فرمود: سلامم را به رسول خدا برسان و به او خبر بده که من نیز در پشت سر تو به پیشگاه او و به دیدارش نائل خواهم گردید. و بدین سان امام و یارانش در لحظات حساس نبرد عاشورا نماز خود را با کمال عبودیت و بندگى و خضوع و خشوع به جماعت خواندند