ذکر این نکته بسیار مهم است که کمپانی تهیهکننده و توزیعکنندهی فیلم، «سابان فیلمز / صبان فیلمز» (Saban Films (SF)) وابسته به شرکت سرگرمی سابان (Saban Capital Group) است که به «حییم سابان» (Haim Saban) یهودی، یکی از بزرگترین لابیگران سیاسی رژیم اشغالگر اسرائیل در آمریکا تعلق دارد. حییم سابان که بزرگترین دغدغهی خود را «محافظت از اسرائیل» میداند، «مرکز سابان برای سیاستگذاری خاورمیانه» (Saban Center for Middle East Policy) را جهت تهیهی خوراک راهبردی برای سیاست خارجی آمریکا تاسیس کرده و رهبری میکند. این شهروند دوگانهی اسرائیلی-آمریکایی که مثل ۹۹درصد سرمایهداران یهودی آمریکا در حوزهی سرویسهای مالی، ثروت خود را به دست آورده، یک شبکه از سرگرمی، مدیا، فیلمسازی، انیمیشن و مسابقات حرفهای ورزشی ایجاد کرده که قدرت و نفوذ فوقالعادهای برایش فراهم کرده است.
در جریان فیلم یک یهودی متعصب (مثل سابان)، البته نهتنها مسیحیت و شخصِ مسیح را قبول ندارد و حضرت عیسی را صرفاً یک «یهودیِ مدعیِ مسیحایی» و «کذّاب» میداند، بلکه به فساد کشیدن جامعه مسیحی (جامعه میزبان) را، بر اساس دستورالعملهای صریح و آشکار تلمود، یک رسالت برای خود میداند. اینکه روح شیطانی، هر از چندی، بهصورت عفریت بر پدر پیتر ظاهر میشود، کاملاً مبتنی بر چنین عقایدی است. یهودیان، عیسای ناصری را کافر به دین یهود و مستوجب لعن میدانند.
جملهی کلیدی پدر مایکل در این فیلم: هرگز با او معامله نکن. اگر یک بار معامله کنی، همیشه در برابر تو برنده خواهد بود. جایی برای خدا و شیطان در یک بدن نیست!
غرور مقدسین و اهل تقوا، بزرگترین نقطهی ضعف آنان در برابر شیطان است. حکایت شیخ صنعان و دختر ترسا و هفتاد سال عبادتی که بر باد رفت، در فرهنگ کهن ایرانی بهخوبی این موضوع را نشان میدهد. «خدازدایی» هم بهخوبی روی این نکته دست میگذارد و البته پازل غرور، با لذت «قدّیس» جلوهکردن در چشم عوام مردم، کامل میشود و راه را برای لغزش بهسوی ابلیس میگشاید.
یکی از هولناکترین سکانسهای فیلم، صحنهی «جنگیری معکوس» روح شریر و تسخیرشدگانِ او از پدر پیتر هستند و نام فیلم هم از همینجا میآید. آنها به نام شیطان (نعوذ بالله) به خدا دستور میدهند از بدن کشیش خارج شود!!
فیلم اما با یک نکتهی تفسیرپذیر تمام میشود. طبق گفتههای پدر مایکل، «بالبان»، روح شریر فیلم، از تباری اشرافی از شیاطین است که تحت امر مستقیم ابلیس قرار دارد و هدفش از تسخیر پدر پیتر، این است که او را برای نقشههایش نیاز دارد. با توجه به تقدیر پیتر در انتهای فیلم، میشود این را پرسید که: چند درصد از اولیای کلیسای کاتولیک «تسخیر» شدهاند؟!
به جملهی پایانی فیلم روی تصویر پدر پیتر در پسزمینهی کلیسای سنت پیترو در واتیکان (که دقیقاً این ترادفِ نام کشیش با نام کلیسای معروف و معنای جملات، آگاهانه است)، دقت کنید:
«حالا، شیاطین وارث پادشاهی خداوند نخواهند بود. آنان وارثان زمین خواهند بود.»
آیا فیلم قرار است، نهچندان پوشیده، این پیام را انتقال دهد که در واتیکان، تحت سلطهی فرقهی بهشدّت مشکوک، بدنام و شیطانی «یسوعی» (Jesuits)، سالهاست
که مرز بین امر الهی و امر لوسیفری مخدوش شده و «قدّیسان» واتیکان، نه مردانِ «خدا»، که سربازانِ «شهریار تاریکی» هستند؟!