International Web Of Salam (Islamic Republic of Iran)

خدازدایی توسط لشکریان شیطان؛ نقد فیلم «جن‌گیری خدا» - قسمت اول

فیلم خدازدایی، به کارگردانی آلخاندرو هیدالگو از فوریه ۲۰۲۲ اکران جهانی خود را آغاز کرد.
عنوان اصلی فیلم «The Exorcism of God» است. اگزورسیزم را در فارسی به جن‌گیری ترجمه کرده‌اند، اما در این فیلم خاص و با توجه به محتوای آن، ترجمه جن‌گیری خدا نارسا و گمراه‌کننده است.
منظور از این اصطلاح «خارج ساختن وجه الهی» از وجود کاراکتر اصلی فیلم (پیتر)، به درخواست روح شیطانی فیلم (بالبان) است. از این‌رو، «خدازدایی» ترجمه گویاتری است.
یعنی برعکس سایر فیلم‌های جن‌گیری که معمولاً یک کشیش سعی می‌کند شیطان را از کالبد شخص جن‌زده خارج کند، در این فیلم یک شیطان تلاش می‌کند با اجرای مراسم معکوس، خدا را از جسم یک کشیش خارج کند!!
فیلم در سال ۲۰۰۳ آغاز می‌شود. «پدر پیتر ویلیام»، کشیش آمریکایی که در مکزیک به امور خیریه و رسیدگی به ایتام مشغول است، در نیمه‌شبی از طرف خانوادهٔ یک راهبه به‌نام «ماگالی» فراخوانده می‌شود.
او علی‌رغم این‌که اجازه واتیکان را ندارد و توسط دوست و کشیش ارشد، «پدر مایکل» در لندن، منع می‌شود، اقدام به جن‌گیری دختر راهبه می‌کند.
در نهایت، همگان گمان می‌برند که دختر نجات می‌یابد و روح شریر (بالبان) از وجودش خارج می‌شود. این ماجرا، باعث شهرت پدر پیتر به‌عنوان یک قدّیس زنده می‌شود و واتیکان هم البته از این شهرت او در مکزیک ناخشنود نیست. اما رازی تاریک در جریان آن جن‌گیری ایجاد می‌شود که کل زندگی پدر پیتر را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

وبگاه جهانی سلام

آیا در جوامع و ادیان قبل از اسلام نیز حجاب وجود داشت؟

نخست باید گفت؛ اصل حجاب و پوشش - چه در مردان و چه در زنان- موضوعی فطری و مورد توافق تمام جهانیان است؛ از این‌رو تقریبا در تمام جوامع، برهنگی کامل انسان‌ها در مجامع عمومی، موضوعی ناشایست به شمار می‌آید و تقریبا انسان‌ها بر خلاف حیوانات از پوشش و لباس استفاده می‌کنند. آنچه مورد اختلاف است تنها در محدوده پوشش و حجاب است و نه اصل آن.
در تصاویری که از ایرانیان قبل از اسلام و نیز در کلیساهای مسیحی برجای مانده، نوعی حجاب را می‌توان در زنان مشاهده نمود؛ اما تمام متون مذهبی این ادیان اکنون در دسترس نبوده و یا تحریف شده است؛ از این‌رو نمی‌توان با نیافتن حکمی در آنها، با قاطعیت گفت که این حکم در ادیان گذشته وجود نداشته است.

- حجاب از ابتدای خلقت انسان:
قرآن در مورد حضرت آدم(ع) و همسرش حوا فرمود:
«فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یخْصِفانِ عَلَیهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّة...»؛و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرود آورد و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان [عورتشان‏] بر آنها آشکار شد؛ و شروع کردند به قرار دادن برگ‌‌های (درختان) بهشتی بر خود، تا آن‌را بپوشانند.

- حجاب در ایران باستان:
بر اساس نقشه‌هایی که از ایران باستان برجای مانده، زنان تقریبا دارای حجاب کامل بوده‌اند.
- حجاب در یونان:
در مورد حجاب یونانیان نیز این‌گونه ادعا شده است:
بی‌گمان، مردان آتنی از آزادی‌هایی که در امور جنسی دارند چنان آگاه هستند که هرگز زنان و دختران خود را آزاد نمی‌گذارند، و با گوشه‌‌نشین ساختن آنان آزادی خود را تأمین می‌کنند. زنان فقط در صورتی می‌توانند خویشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشن‌های مذهبی و تماشاخانه‌ها حضور یابند که کاملا در حجاب و تحت مراقبت باشند. در مواقع دیگر باید در خانه بمانند و نگذارند کسی از درون پنجره به آنان نگاه کند. بیشتر عمر آنان در حرم‌سرایی که در قسمت انتهای خانه است می‌گذرد. هیچ مردی حق ورود به آن‌جا را ندارد. زنان باید، وقتی که شوهران‌شان مهمان دارند، از ظاهر شدن خودداری کنند.
- حجاب در زرتشت:
بر اساس برخی از گزارش‌ها در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی حجاب کامل داشتند.
ویل دورانت می‌نویسد:
«در زمان زردشت زنان منزلتی عالی داشتند، با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می‏کردند...».
آن‌گاه چنین می‏گوید:
«پس از داریوش، مقام زن به خصوص در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کارکردن ناچار از رفت و آمد در میان مردم بودند، آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر گوشه‌نشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعی‌شان را فرا گرفت، و این امر خود مبنای پرده‌پوشی در میان مسلمانان به شمار می‌رود. زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن‌را نداشتند که جز در تخت روان روپوش‏دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی‌شد که آشکارا با مردان معاشرت کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را و لو پدر یا برادرشان باشد ببینند. در نقشه‌‌هایی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمی‌شود و نامی از ایشان به نظر نمی‌‏رسد ...».
حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکم‌فرما بود، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می‏شدند و نمی‌توانستند آنها را ببینند.
البته این ادعا که هیچ تصویر زنی در آثار باستانی ایران وجود ندارد، شاید چندان قابل پذیرش نباشد؛ اما آنچه واضح می‌باشد آن است که بیشتر آنچه در دسترس است، نشانگر زنانی است که آن‌گونه حجاب کرده‌اند که تفاوت چندانی با حجاب اسلامی ندارند.

- حجاب در یهود:
بر اساس برخی از گزارش‌ها یهودیان بر حجاب در بین زنان تأکید و سخت‌گیری‌هایی در حد افراط داشتند؛ به گونه‌ای که اگر زنی به نقض قانون یهود می‌پرداخت، مثلًا بدون آن‌که چیزی بر سر داشت، به میان مردم می‌رفت و یا در خیابان‌های عمومی نخ می‌رشت، یا با هر سنخی از مردان درد دل می‌کرد یا صدایش آن‌قدر بلند بود که چون در خانه‌‏اش صحبت می‏کرد، همسایگانش می‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در کتاب مقدس آمده است، پس از آن‌که زن یهودا از دنیا رفت و ایام سوگواری وی تمام شد، یهودا با دوستش برای نظارت بر پشم‌چینی گوسفندان به تمنه رفت. به تامار خبر دادند که پدر شوهرش برای چیدن پشم به سمت تمنه حرکت کرده است. تامار لباس بیوگی خود را از تن درآورد و برای این‌که شناخته نشود چادری را بر سر انداخت و در کنار دروازه عینایم سر راه تمنه نشست؛ زیرا او دید که شیله بزرگ شده ولی او را به عقد وی در نیاورده‌اند.
- حجاب در مسیحیت:
از نحوه پوشش زنان مسیحی می‌توان فهمید که رعایت حجاب در میان مسیحیان، امری رایج و شایع بود.
ویل دورانت می‌نویسد: «زن‌ها در محافل مذهبی پذیرفته می‌شدند و در نقش‌‌های فرعی اهمیت و اعتباری هم یافتند، ولی کلیسا از آنان خواست که با زندگی همراه با فرمان‌برداری خاک‌‌سارانه(خاضعانه) مایه‌ی شرمساری مشرکان شوند. حضورشان در مراسم عبادت بدون حجاب ممنوع بود؛ زیرا (بدن آنها) به ویژه گیسوان‌‌شان(موهای بلند سر) فریبنده به شمار می‌رفت، و حتی فرشتگان ممکن بود در موقع اجرای مراسم نماز با دیدن آن از عبادت باز مانند».
وی همچنین می‌نویسد: «بانوان اصیل، پیراهن کتانی طویلی به بر می‌کردند و بر روی آن جامه درازی که حاشیه‌ای از خز داشت و تا روی پا می‌آمد، و روی آن نیم‌‌تنه‌ای می‌پوشیدند که در خلوت از بدن آویزان بود و در برابر اغیار با بند محکم به بدن می‌چسبید».
امروزه نیز برخی فرقه‌های یهود، با اصل وجود خاخام زن مخالفت نموده و در مسیحیت نیز بسیاری از راهبه‌ها بر اساس آموزه‌های دینی خود حجاب کامل را رعایت می‌کنند.
- حجاب در اسلام:
لزوم پوشیدگی زن در برابر مرد بیگانه یکی از مسائل مهم اسلامی است. در قرآن کریم برای رشد و تعالی زن و نیز سالم سازی محیط خانه و اجتماع، حجاب برای زنان، واجب شده است.

وبگاه جهانی سلام

«قرمز شدن» به سبک هالیوود؛ نقد و بررسی انیمیشن «قرمز شدن» Turning Red 2022 - قسمت پایانی

این‌که کنسرت هم مانند مناسک، قرار است در شب ماه خونین برگزار شود، در واقع وجهی آیینی و مناسکی به کنسرت می‌بخشد. در نمادشناسی جادوی سیاه، هم ماه کامل و هم ماه خونین معانی و قدرت‌های خاصی دارند که می‌توانند «دگرگونی»های بزرگ را موجب شوند.
از سوی دیگر، مادری که یکسره نگران و محافظ دختر دلبند خود است، غیرمستقیم و تدریجاً به‌صورت هیولایی کنترل‌کننده تصویر می‌شود که اجازه نمی‌دهد دخترش حیوانیّت درونی خود را حفظ کند! در واقع، در منطقِ «قرمز شدن»، انتخاب میان خانواده و «جمعِ رفقا» یک انتخاب صفر و صدی است و هیچ حد وسطی ندارد!
اما مسأله و در واقع پیام اصلی انیمیشن، پذیرش هیولای درون است و این چیزی است که به‌صراحت در فیلم بیان می‌شود: هنگام گفت‌وگوی پدر و دخترش در آستانه انجام مناسک طرد هیولای درون. جایی که پدر به میلین نصیحت می‌کند که هیولای درونش را بپذیرد و با آن زندگی کند.
وقتی میلین از مناسک می‌گریزد و در هیأت پاندای سرخ خود را به استادیوم محل کنسرت می‌رساند، حرف اصلی را خطاب به دوستانش می‌گوید:
«یک عمر وسواسِ گرفتنِ تأیید مادرم رو داشتم… الان فهمیدم که از دست دادنِ شما برام سخت‌تره تا از دست دادنِ اون.»
و وقتی در برابر مادر غول‌آسایش در محل کنسرت می‌ایستد، می‌گوید:
«من دیگه دختر کوچولوی تو نیستم، مامان… من پسرا رو دوس دارم. موسیقی با صدای بلند رو دوس دارم. قر دادن رو دوس دارم. من ١٣ سالمه. کنار بیا با این موضوع!»
به‌عنوان نکته‌ی پایانی، باید به این موتیف یا بن‌مایه‌ی تکرارشونده در انیمیشن‌ها و فیلم‌های ظاهراً کودکانه‌ی هالیوود دقت کنیم که «هیولا بودن»، «حیوانیّت درون»، پذیرش هیولاها و همزیستی انسان با موجودات غیرانسانی را القاء و تبلیغ می‌کنند. در همین یک سال گذشته، انیمیشن‌هایی چون «آرلو، پسر تمساحی»، «لوکا»، «هتل ترانسیلوانیا 4» و یا سریال «دندان شیرین» کمابیش با همین مضمون به نمایش درآمدند. این هم‌زمانی و تکرار، به هیچ‌وجه اتفاقی نیست.

وبگاه جهانی سلام

«قرمز شدن» به سبک هالیوود ؛ نقد و بررسی انیمیشن «قرمز شدن» Turning Red 2022 - قسمت دوم

البته فیلم به‌نحوی آشکار، نمادین است و تک‌تک عناصر و اجزای آن در خدمت ترسیم یک پازل نمادین درباره معصومیت دخترانه، شروع زنانگی، نفسانیّت و دست و پنجه نرم کردن با غرایز در زمانه حساس و بحرانی بلوغ است.
«پاندای سرخ» در یک نمادپردازیِ نه‌چندان پیچیده، به‌ویژه با توجه به رنگ سرخ آن، نماد و نشان بیدار شدن غرایز جنسی در هنگامه بلوغ است. تنها راه رهایی میلین از «پاندای درون» (که بروز بیرونی هم دارد) این است که در شب ماه خونین، طی مناسکی، طلسم او باطل شود و پاندای درون او را در یک سنگ یاقوت‌فام به دام بیاندازند.
مادر و مادربزرگ و سایر زنان خانواده تلاش می‌کنند او را برای این مناسک آماده کنند، اما فکر و ذکر میلین و دوستانش، حضور در کنسرت یک گروه پاپ نوجوانانه (شبیه گروه‌های کی پاپ) است که قرار است در همان شبِ اجرای مناسک در تورنتو برگزار شود.
در جریان تلاش میلین و دوستانش برای جور کردن پول بلیط این کنسرت با هدف دیدن اسطوره‌هایشان، او به‌نوعی دلبستگی با پاندای درون خود می‌رسد. این در حالی‌است که به گفته مادربزرگش، هرچه دلبستگی او به پاندا و درنتیجه بروز بیرونی آن بیشتر شود، بیرون راندنش در حین مناسک سخت‌تر می‌گردد.
کنسرت برای این دختران به‌عنوان نقطه رهایی (طلوع زنانگی) تصویر می‌شود، در حالی‌که مادر نماد سنّت و مظهر «استبداد»ی است که باید از آن خلاص شد! حضور در کنسرت برای ایشان به هدف، معنا و انگیزه‌ی زندگی تبدیل می‌شود. چرا؟ پاسخ را از زبان میلین خطاب به دوستانش می‌شنویم:
«فردا وقتی به اون کنسرت می‌ریم، دختر بچه‌ایم. وقتی بیرون بیایم، زن شدیم!»

وبگاه جهانی سلام

«قرمز شدن» به سبک هالیوود ؛ نقد و بررسی انیمیشن «قرمز شدن» Turning Red 2022 - قسمت اول

چند هفته‌ای است که انیمیشن قرمز شدن محصول کمپانی پیکسار اکران سراسری خود را آغاز کرده است. کارگردان و نویسنده این انیمیشن، «دومی شی» زن انیماتور کانادایی چینی‌تبار است و داستان فیلم هم در تورنتوی کانادا می‌گذرد.
«قرمز شدن»، عنوانی است که در خود ایهام دارد. یعنی در لایه اول اشاره به تبدیل کاراکتر اصلی فیلم به یک «پاندای قرمز» دارد و در لایه دوم، اشاره به بلوغ دخترانه و مساله شروع عادت ماهیانه در دختران.
در یک دهه اخیر، انیمیشن تبدیل به رسانه‌ای اصلی برای هالیوود شده تا گزاره‌های ایدئولوژیک خود را از طریق آن القاء کند. مخاطب اصلی انیمیشن قرار است کودکان و نوجوانان باشند، لیکن بسیاری از این انیمیشن‌ها ربطی به دنیای معصومانه و زلال کودکان ندارند، بلکه پیام‌های آشکار و پنهان یا زیرآستانه‌ای آن‌ها، در واقع تزریق نوعی خاص از جهان‌بینی بزرگسالانه به ذهن بی‌دفاع کودکان و نوجوانان است.
از این منظر، «قرمز شدن» نه‌تنها از این قاعده مستثنی نیست، بلکه یکی از سمّی‌ترین و مخرّب‌ترین محصولات هالیوود در دو سال گذشته از جهت پیام‌ها و کُدهای القایی است.
«قرمز شدن» دربارهٔ وقایع عجیبی است که در ١٣سالگی برای دخترکی چینی‌تبار ساکن تورنتوی کانادا به‌نام «مِیلین» رخ می‌دهد. او که دختر خوب و شایسته پدر و مادرش تصویر می‌شود، کم‌کم در ارتباط با دوستان خود، درگیر فعل و انفعالات جسمی و روحیِ ناشی از بلوغ می‌گردد. هم‌زمان، مِیلین دچار طلسمی می‌شود که دختران خاندان مادری او در هنگام بلوغ دچار آن می‌شدند: «ظهور یک خرس پاندای سرخ از درون آن‌ها»!

وبگاه جهانی سلام

اخیرا برخی ادعا کرده‌اند که با استناد به قرآن، روزه واجب در اسلام، تنها سه روز است! پرسش آن است که آیا قرآن به سی‌روزه بودن روزه اشاره کرده است؟ و چرا در ادیان دیگر شرایط روزه راحت‌تر است؟

اگرچه تمام جزئیات احکام شرعی در قرآن نیامده، همچنان‌که کیفیت نماز و تعداد رکعات آن در قرآن بیان نشده؛ امّا در مورد روزه باید گفت؛ مقدار، ماه و روز آن در قرآن به طور روشن بیان شده است، آن‌جا که می‌فرماید:
«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ...»؛ ماه رمضان ماهی است که در آن، قرآن براى راهنمایى مردم نازل شده است که دارای نشانه‏‌هاى هدایت، و معیارهای شناخت حق از باطل است. پس هر کس از شما که این ماه را دریابد باید آن‌را روزه بدارد.
و روشن است که یک‌ماه، 29 روز و یا 30 روز است و ضمیر موجود در «فلیصمه» هم به «شهر رمضان» یعنی ماه رمضان برمی‌گردد.
جالب این‌جا است که قرآن کریم در این مورد حتی مقدار زمان روزه در روز را هم معین کرده است: «وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْل‏»؛ بخورید و بیاشامید تا رشته سپید صبح و جدا شود براى شما رشته سفید از رشته سیاه از فجر سپس روزه را تا شب‏ به پایان رسانید.
«معدودات» جمع «معدوده»، از ریشه «عدد» به در لغت به معنای شمرده‌شده، و حساب‌شده آمده است. و این‌که قرآن در یک مورد از «ایام معدود» سه روز تشریق را اراده کرده، دلیل بر آن نمی‌شود که در موارد دیگر نیز همین معنا مراد باشد. به عنوان مثال در داستان بنی‌‌اسرائیل راجع به دوستی آنها با خدا و عذاب نشدن در قیامت مگر مقدار کمی از زمان، می‌فرماید: «وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُودَةً...»؛ در این‌جا قطعا مراد از «ایام معدوده» سه روز و یا شش روز نیست، بلکه منظور یهود این بود که جهنم برای ما ابدی نیست، و مقدار زمان آن نسبت به دیگران کم است و ما تا ابد در جهنم عذاب نخواهیم شد. چنان‌که در جای دیگر در داستان برادران حضرت یوسف(ع) فرمود: «وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ»،(و وى را به بهایى ناچیز، چند درهم فروختند). در این‌جا نیز هیچ مفسری نگفته است که برادران یوسف او را به سه درهم فروختند، بلکه منظور از «چند درهم»، برای فهماندن اندک‌بودن دریافتی آنها در برابر ارزش یک انسان است.
دلیل دیگر بر این‌که منظور از ایام معدود در قرآن سه روز نیست، این آیه است: «وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ»؛ که منظور مقدار معین از زمانی است که اجل و مقدارش نزد خدا معلوم و مشخص است.
ضمن آن‌که از قول مقاتل گفته شده است که منظور از تمام معدودات و معدودة در قرآن کمتر از چهل روز است.
این‌که ادعا شده است وجوب سه روز روزه رمضان توسط صاحب تفسیر المیزان و ابن کثیر نیز مطرح شده است، باید گفت که هیچ‌یک از این دو مفسر بزرگ چنین ادعایی نکردند، اتفاقا بر عکس آن چیزی که به علامه طباطبائی نسبت داده شده، وی معتقد است:
نکره آمدن «ایام» و اتصاف آن به صفت «معدودات» براى آن است که بفهماند تکلیف نامبرده ناچیز و بدون مشقت است، تا به این وسیله مکلف را در انجام آن دل و جرأت دهد، و از آن‌جا که آیه «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ...»، بیان ایام است، قهرا مراد از ایام معدودات، تمام ماه رمضان خواهد بود، نه تنها مقداری از آن
البته، ایشان به بررسی و ارزیابی نظری می‌پردازد که در برخی کتب تفسیری مطرح شده و بیان می‌دارد که مسلمانان در ابتدا مانند اهل کتاب، سه روز از هر ماه را روزه می‌گرفتند و آیه 184 که به ایام معدودات اشاره می‌کند ناظر به همان سه روز است؛ اما آیه 185 آن‌را نسخ کرده و به جای 36 روز در طول سال، 30 روز پیاپی در ماه رمضان را واجب نموده است. مرحوم علامه به نقد این نظر پرداخته و معتقد است که حتی آیه 184 و عبارت «ایاما معدودات» نیز در مورد روزه سه روز نبود، بلکه هر دو آیه به روزه کامل ماه رمضان اشاره می‌کند.
به هر حال، حتی اگر آن نظر را هم پذیرفته و آیه 184 را مربوط به روزه سه‌روز بدانیم، باید دانست که معتقدان به آن نظر نیز بر این باورند که روزه سه‌روز با آیه 185 نسخ شده است؛ از این‌رو هیچ مفسر، فقیه و تاریخ‌دانی این ادعا را مطرح نمی‌کند که در سال‌های پایانی زندگی پیامبر اکرم و بعد از رحلت حضرتشان، مسلمانان تنها بخشی از رمضان را به عنوان روزه واجب می‌گرفتند و این واقعیت به اندازه‌ای متواتر است که اگر آن‌را نپذیریم، اساسا نمی‌توانیم به هیچ واقعیت تاریخی دیگری باور داشته باشیم!
از این‌رو از فرد و یا افرادی که مدعی سه‌روز بودن روزه ماه رمضان هستند، خواهشمندیم که حتی یک سند از میان کتاب‌های تاریخی، تفسیری و روایی معتبر شیعه و اهل‌سنت ارائه کنند که بعد از نزول آیه 185 سوره بقره، مسلمانان در وجوب روزه کامل ماه رمضان تردیدی به خود راه داده‌ باشند، و یا آن‌که پیامبر(ص) سه روز از رمضان را به عنوان واجب روزه گرفته، و روزهای دیگر آن‌را مستحب اعلام کرده باشد!
اما در مورد این‌که چرا در ادیان دیگر شرایط روزه راحت‌تر است باید گفت:
اولا: قانون‌گذار در تمام ادیان الهی یکی است، و تشریع و وجوب احکام در تمام ادیان الهی از جانب خداوند است.
ثانیا: با توجه به این‌که دین اسلام نسبت به ادیان گذشته، دین کامل و جامعی است؛ از این‌رو احکامش نسبت به احکام سایر ادیان تفاوت می‌کند که در این تفاوت‌ها گاهی شاید تکلیف سخت‌تر و گاهی نیز آسان‌تر باشد که در هر حال تصمیم خداوند است.
ثالثا: اگرچه شاید امروزه با توجه به تحریفاتی که در ادیان سابق به وجود آمده، پیروان دیگر ادیان، عبادت روزه را با مقدار و شرایطی آسان‌تر برگزار می‌کنند؛ امّا بر اساس برخی منابع روایی، روزۀ اهل کتاب تا زمان پیامبر اسلام(ص) بیشتر از مسلمانان بود.
در همین راستا، امام حسن(ع) نقل می‌کند که روزی فردی یهودی خدمت پیامبر اسلام(ص) رسید و مسائلی را پرسید که از جملۀ آن، این بود که چرا خداوند روزه را بر امّت تو سی روز قرار داد؛ اما در امت‌های دیگر بیشتر؟ ...

وبگاه جهانی سلام

قرآن خطاب به کافران می‌فرماید که آیا ندیدید آسمان‌ و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از هم باز کردیم؟ کدام یک از مخاطبان، این را دیده بودند که خداوند از آنان انتظار پاسخ در این زمینه را دارد؟!

قبل از پرداختن به پاسخ پرسش ابتدا به بررسی تفسیر اجمالی آیه می‌پردازیم:
«اَ وَ لَم یَرَ الذینَ کفروا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما...»؛ آیا کافران نمی‌‌دانند که آسمان‌‌ها و زمین پیوسته بود و ما آنها را از هم باز کردیم و هر چیز زنده‌‏اى را از آب آفریدیم، پس چرا ایمان نمی‌آورند؟
این آیه و سه آیه بعد از آن، برهانی است بر توحید خداى تعالى در ربوبیت، و تدبیر عالم و نفى الوهیت ملائکه.
مقصود از «الَّذِینَ کَفَرُوا» آن‌گونه که از سیاق آیه برمی‌آید وثنی‌‏ها(دوگانه پرست‌ها) هستند که میان خلقت و تدبیر عالم جدایى انداخته، خلقت عالم را به خدا، و تدبیر آن‌را به آلهه‌ نسبت داده‌اند. خدای متعال براى آن‌که باور غلط آنها را روشن کند، نظرشان را معطوف به موجوداتى کرد که میان خلقت و تدبیر آنها جدایى تصور ندارد، و هیچ‌کس شک نمی‌کند که خلقت و تدبیر آنها هر دو از سوی خدا است. مانند آسمان‌ها و زمین که ابتدا یک‌پارچه بودند، از یکدیگر جدایشان کرد. و چنین خلقتى از تدبیر جدا نیست. چگونه ممکن است خلقت آسمان‌ها و زمین از خدا باشد، ولی جداسازی‌اش از دیگرى؟!
گفتنی است که ما همیشه جداسازى مرکبات زمینى و آسمانى از یکدیگر را مشاهده می‌کنیم، و می‌‏بینیم که انواع نباتات از زمین، حیوانات از حیواناتى دیگر، و انسان‌ها از انسان‌هاى دیگر، جدا می‌‏شوند، و بعد از جداشدن، صورتى دیگر به خود می‌‏گیرند
آرى! این آثار که در زمان جدایى، فعلیت پیدا می‌‏کند در زمان اتصال نیز بوده، ولى به طور قوه در
آسمان‌‏ها و زمین و اجرامى که دارند، حالشان حال افراد یک نوع است. اجرام فلکى و زمین که ما بر روى آن هستیم، هر چند که عمر ناچیز ما اجازه نمی‌‏دهد تمام حوادث جزئى را که در آن صورت می‌‏گیرد ببینیم، و یا ابتدای آفرینش زمین و نابود شدنش را شاهد باشیم، ولی آن قدر می‌‏دانیم که زمین از ماده تکون یافته، و تمامى احکام ماده در آن جریان دارد، و زمین از احکام ماده مستثنا نیست.
از همین راه که مرتب جزئیاتى از زمین جدا گشته به صورت ترکیبات و تولیدات جلوه می‌‏کنند، و همچنین تولیداتی که در جو پدید می‌‏آید ما را راهنمایى می‌‏کند که روزى همه‌ی این موجودات منفصل و جداى از هم، منظم و متصل بودند؛ یعنى یک موجود بود که دیگر امتیازى میان زمین و آسمان نبود، یک موجود رتق و متصل الاجزاء بود، و بعدا خداى تعالى آن‌را فتق کرد، و در تحت تدبیرى منظم و متقن، موجوداتى بی‌‏شمار از درون آن یک موجود بیرون آورد که هر یک براى خود داراى فضیلت‌‏ها و آثارى شدند.
این آن معنایى است که در یک نظر سطحى و ساده، از خلقت این عالم، و پیدایش اجزاى آسمانی و زمینی‌اش به نظر می‌‏رسد. آفرینشی که توأم با تدبیر و نظام جارى در همه‌ی اجزاى آن است. و این نظریه را علم امروز تأیید می‌‏کند؛ زیرا علم امروز این معنا را روشن نمود که آنچه از اجرام عالم، محسوس ما است، هر یک مرکب از عناصرى متعدد و مشترک است که عمرى معین، و محدود دارد، یکى کمتر و یکى بیشتر.
این معنا در صورتى است که مقصود از رتق آسمان‌ها و زمین یکى بودن همه، و نبودن امتیاز میان ابعاض و اجزاى آن باشد، که قهرا مراد از فتق هم جداسازى، و متمایز کردن اجزای آن خواهد بود.
اما اگر مراد از رتق آنها این باشد که زمین از آسمان، و آسمان از زمین، جدا نبود تا چیزى از آسمان به زمین فرود آید، و یا چیزى از زمین بیرون شود، آن وقت معناى آیه شریفه این می‌‏شود که آسمان رتق بود، یعنى بارانى از آن به زمین نمی‌‏بارید، پس ما آسمان را فتق کردیم، و از آن پس، باران‌ها به سوى زمین باریدن گرفت، و زمین هم رتق بود، یعنى چیزى از آن نمی‌‏رویید، پس ما آن‌را فتق کردیم، و در نتیجه روییدن آغاز کرد، و با این آیت خود، برهان خود را تمام کردیم. در این صورت دیگر آیه شریفه با آن معنایى که علم امروز اثباتش می‌‏کند ارتباطى ندارد.
و چه بسا جمله‌ی «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ حَیٍّ» که در ادامه آیه مورد بحث قرار دارد، این معناى دوم را تأیید کند.
منتها در این صورت برهان آیه‌ی شریفه مختص مسئله‌ی باریدن آسمان، و روییدن زمین می‌‏شود، و نظرى به سایر حوادث ندارد، بر خلاف معناى اول که برهان آیه بر آن معنا شامل همه‌ی حوادث می‌‏شود.
بنابر این، منظور از به هم پیوستگى آسمان این است که در آغاز بارانى نمی‌‏بارید، و به هم پیوستگى زمین این است که در آن زمان گیاهى نمی‌‏رویید؛ اما خدا این هر دو را گشود، از آسمان باران نازل کرد و از زمین انواع گیاهان را رویانید.
لذا با توجه به این معنا، این در هر عصر و زمانى مشاهده می‌‌‏شود که خداوند باران را از طرف بالا فرستاد چنانچه می‌‏فرماید:
 «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً». و از زمین گیاه و نباتات را رویانید: «لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً وَ نُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِیَّ کَثِیراً»
بی‌گمان این معنا چیزى است که با چشم قابل مشاهده است که چگونه از آسمان باران می‌بارد، و زمین‌ها شکافته می‌‏شوند و گیاهان می‌‏رویند. و این با جمله‌ی «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا»؛ (آیا کسانى که کافر شدند ندیدند) همخوان است، و با جمله‌ی «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ حَیٍّ»، نیز هماهنگى دارد.
البته، اگر منظور از رتق و فتق را به معنای جداشدن آسمان و زمین هم معنا کنیم، این اشکال وارد نمی‌شود که کدام انسانی خلقت کائنات را دیده که خداوند از کافران انتظار دارد آن‌را دیده باشند؛ چرا که رؤیت و مشاهده گاهى به معناى علم می‌‏آید، یعنی آگاهی و خبر داشتن، چنان‌که بسیاری از مفسران گفته‌اند. و گاه دیدن با چشم دل است. و معنایش این است که آیا از عالمان خود نپرسیدند، یا کتاب‌های پیامبران خود را مطالعه نکردند و یا از طریق وحی نشنیدند؟! 
گذشته از همه‌ی اینها مخاطب قرآن کریم، تنها کافران زمان نزول نبوده، بلکه تمام کافران تا روز قیامت می‌توانند مخاطب آیه باشند؛ از این‌رو ممکن است بسیاری از آیات را در آینده علم و تکنولوژی کشف کند و این آیات، حجتی برای آنان باشد.
و شاید بطن اول آیه که همان «بارش باران و روییدن گیاه» باشد ویژه مخاطبان آن روز بوده و «گسترش همیشگی کائنات» که امروزه اثبات شده است، از بطون بعدی آیه باشد که برای مخاطب کنونی قابل درک است.

وبگاه جهانی سلام

اسطوره سازی به وسیله هولوکاست و اشغال امریکا - قسمت پایانی

یکی دیگر از رهبران مافیای آمریکا، ویلیام ساموئل رزنبرگ معروف به “بیلی رُز” است که او نیز، مانند لانسکی و لوچیانو و زیگل و... یهودی بود.
بیلی رز از وابستگان برنارد باروخ یهودی، رئیس کمیته صنایع جنگی دولت آمریکا، بود و تمام کارهایش را در مشاوره با باروخ انجام می‌داد.
بیلی رز از سال ١٩٢۴ شبکه بسیار گسترده‌ای از فاحشه‌خانه‌ها و کلوپ‌های شبانه (نایت کلاب) تأسیس کرد. وی در دهه‌های ١٩٣٠ و ١٩۴٠ به نمایش “شو” نیز اشتغال داشت و یکی از “شو”های او فقط طی یک هفته ١٠٠هزار دلار آن زمان فروش کرد. بیلی رز از این طریق به یکی از میلیاردرهای آمریکا بدل شد.
او، در کنار لرد ساسون و برونفمن‌های کانادا و دیگران، یکی از رهبران اصلی سندیکای جهانی تجارت مواد مخدر بود.
بیلی رز در سوئیس بانکی تأسیس کرد به‌نام “بانک بین‌المللی اعتباری” و از این طریق پول‌های حاصل از فروش مواد مخدر را جابجا می‌کرد و عملیات مالی خود را سامان می‌داد.
بیلی رز در سال ١٩۶۵ سفری به اسرائیل کرد و کلکسیون مجسمه‌های فلزی خود را، که بیش از یک میلیون دلار ارزش داشت، به این دولت اهدا نمود و به بن گوریون، نخست‌وزیر وقت اسرائیل، گفت: «این مجسمه‌ها را ذوب کنید و برای جنگ با اعراب با آن فشنگ بسازید!»
اسطوره مهم صهیونیستی، یعنی هولوکاست، موج مهاجرت فوق را تکمیل کرد.
این موج مهاجرت که با جنگ دوم جهانی تکمیل شد، واقعاً به‌معنای اشغال کشور آمریکا بود. در همه عرصه‌های مهم جامعه آمریکا همین وضع ایجاد شد.
مثلاً، هالیوود بر بنیاد همین موج و به‌وسیله یهودیان ایجاد شد. تمامی کمپانی‌های اصلی تولید فیلم هالیوود، مانند پارامونت، مترو گلدوین مایر، یونایتد آرتیست، فوکس قرن بیستم، برادران وارنر و...، که بزرگترین تأثیرات را در شکل‌گیری فرهنگ معاصر جهان داشته‌اند، به‌وسیله یهودیان ایجاد شدند و به یهودیان تعلق دارند.
بسیاری از کارگردان‌های برجسته هالیوود نیز یهودی‌اند و از نسل همان یهودیان مهاجر. مثلاً، پدر سام اشپیگل، از دوستان تئودور هرتزل بود و خود او مدتی به علت عضویت در شبکه مافیای روتشتین زندانی شد. اشپیگل تولیدکننده فیلم‌های معروفی مثل “پل رودخانه کوای” و “لورنس عربستان” و “ملکه آفریقایی” است.
یا ساموئل گلدوین، یکی از دو بنیانگذار کمپانی مترو گلدوین مایر، از خویشاوندان مه‌یر لانسکی تبهکار بو
د.

وبگاه جهانی سلام

اسطوره سازی به وسیله هولوکاست و اشغال امریکا - قسمت دوم

بنابراین، سازمانی که به‌نام مافیای‌آمریکا معروف شده، برخلاف تبلیغات هالیوود که فقط گانگسترهای ایتالیایی را نمایش می‌دهد (مانند فیلم پدرخوانده)، از بدو تأسیس ابزار الیگارشی یهودی بوده و هست.
در تاریخ‌نگاری آمریکا، آرنولد روتشتین را به‌عنوان “بنیانگذار تبهکاری سازمان‌یافته” در این کشور معرفی می‌کنند.
گانگسترهای معروفی مانند واکسی گوردون، جک دیاموند، فرانک کوستلو، مه‌یر لانسکی، لکی لوچیانو، بنجامین زیگل، جانی توریو و... نوچه‌ها و دست‌پرورده‌های روتشتین بودند و او در مطبوعات آمریکا به “سلطان دنیای پنهان” شهرت داشت.
از مه‌یر لانسکی، شاگرد و جانشین روتشتین نیز به‌عنوان رهبر “شبکه جرم و جنایت سازمان‌یافته” در آمریکا یاد می‌شود.
او شبکهٔ بسیار وسیعی از قمارخانه‌ها و فاحشه‌خانه‌ها را در کوبای قبل از کاسترو، باهاماس و ایالات متحده در اختیار داشت. او در تمامی عملیات جنایی قابل تصور، از سرقت مسلحانه و فروش مواد مخدر و قمار و فحشای سازمان‌یافته تا سرقت کودکان و باج‌گیری و تجاوز به عنف و...، دست داشت و به قتل بسیاری از سران باندهای خودسر و مستقل تبهکار در نیویورک و نیوجرسی دست زد.
جالب است بدانید که در سال ١٩٧٠ دولت آمریکا برای دستگیری لانسکی اقدام کرد. لانسکی به اسرائیل فرار کرد و پس از ٢سال جنگ حقوقی با دولت آمریکا سرانجام به این کشور بازگشت، محاکمه و تبرئه شد!!

وبگاه جهانی سلام

اسطوره سازی به وسیله هولوکاست و اشغال امریکا - قسمت اول

تا اواخر قرن ١٩، یهودیان در آمریکای شمالی از نظر جمعیت بسیار اندک بودند و لذا الیگارشی‌یهودی به حضور یک جمعیت انبوه یهودی نیاز داشت تا بتواند اقتدار سیاسی خود را تثبیت و تکمیل کند.
نتیجه این بود که در آستانه جنگ دوم جهانی، شهر نیویورک با ١.۵ میلیون نفر سکنه یهودی به بزرگترین و متراکم‌ترین مرکز یهودیان جهان تبدیل شد.
در این زمان در شیکاگو ٣۵٠هزار نفر، در فیلادلفیا ١٧۵هزار نفر و در لندن ١۵٠هزار نفر یهودی استقرار یافته بودند.
حضور این جمعیت انبوه و بسیار ثروتمند به‌سرعت چهره فرهنگی و اجتماعی جامعه آمریکا را تغییر داد.
یهودیان به‌همراه خود حرفه‌های سنّتی خویش را نیز از روسیه و شرق اروپا به “دنیای جدید” منتقل کردند، از جمله ایجاد شبکهٔ گستردهٔ تجارت مشروبات الکلی
یهودیان مهاجر اروپای شرقی بنیانگذاران تجارت مشروبات الکلی در آمریکا هستند و این تجارت چنان اوجی گرفت و حیات اجتماعی و فرهنگی جامعه آمریکا را به خطر انداخت که در سال ١٩٣٣ دولت آمریکا فروش مشروبات الکلی را ممنوع کرد!
یک نمونه معروف، ساموئل برونفمن یهودی است که در کانادا سکونت داشت و بزرگترین تولیدکننده مشروبات الکلی و مواد مخدر برای بازار ایالات متحده آمریکا به‌شمار می‌رفت.
او برای توزیع کالاهای خود شبکه مخوفی در آمریکا ایجاد کرد که آرنولد‌روتشتین یهودی آن را اداره می‌کرد و بعداً مه‌یر لانسکی یهودی ریاست این شبکه را به‌دست گرفت.
کمپانی برونفمن، که سیگرام نام دارد، هنوز نیز فعال است و فروش سالیانه آن فقط از طریق مشروبات الکلی بیش از یک میلیارد دلار است.
خانواده برونفمن مالک کمپانی نفتی تکزاس – پاسیفیک نیز هستند که از بزرگترین کمپانی‌های نفتی ایالات متحده است.
مجتمع مطبوعاتی دوپونت کانادا نیز متعلق به برونفمن‌ها است.

وبگاه جهانی سلام