International Web Of Salam (Islamic Republic of Iran)

قرآن بیان می‌کند که حضرت ابراهیم(ع) ابتدا پیامبر بود و سپس امام شد. آیا این نشانگر آن نیست که غیر پیامبر نمی‌تواند به مقام امامت دست یابد؟!

آیه « وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ »، که به آیه ابتلاء معروف است، بیان‌کننده جایگاه امامت در معارف دینی است. و یکی از نکته‌های مهمی که از این آیه به دست می‌آید، لزوم عصمت امام است.
اما این‌که نبوت شرطی برای امامت باشد را نمی‌توان از این آیه برداشت کرد؛ زیرا در متن آیه هیچ دلیل و نشانه‌ای بر این ادعا وجود ندارد، و تنها این‌که مصداق آیه، یعنی حضرت ابراهیم ابتدا پیامبر بود، دلیل بر انحصار جایگاه امامت در پیامبران نمی‌شود، و گرنه و با این نوع از استدلال باید گفت از آن‌رو که آیه در ارتباط با حضرت ابراهیم(ع) است، حتی هیچ پیامبر دیگری نیز نمی‌تواند به مقام امامت دست یابد!
به عبارت دیگر و به تعبیر فنی، «مورد، مخصص نیست»؛ یعنی اگر در نظر عموم مردم و عُقلا، مورد یا واقعه خاصى سبب جعل قانون و حکم شرعى گردد، خاص‌بودن آن مورد یا واقعه، سبب تخصیص و محدود کردن حکم به آن واقعه نمی‌شود.
بنابر این، اگر در مورد واقعه‌اى معین و یا سؤالى خاص، آیه یا روایتى وارد شده باشد؛ اما حکم مستفاد از آن، عام باشد، خصوصیت مورد، سبب تخصیص آن حکم عام نمی‌گردد، مانند: «آیه سرقت»که شأن نزول آن، سرقت لباس شخصى خاص به نام «صفوان» است، ولى این‌گونه نیست که حکم آیه تنها منحصر به سرقت لباس، آن هم تنها از صفوان باشد؛ بلکه شامل سرقت هر مال از هر شخصى خواهد شد. بنابراین، مورد آیه، مخصص عمومیت حکم آن نیست.

وبگاه جهانی سلام

طریقت شوالیه‌های معبد - قسمت پایانی

در سال ١٣١٢، پاپ شوالیه‌های معبد را منحل اعلام کرد و فیلیپ تعدادی از سرکردگان طریقت را، از جمله ژاک دموله آخرین استاد اعظم آن که به یک خاندان اشرافی تعلق داشت، در ملاء عام اعدام نمود.
ژاک دموله و سایر سران فرقه نه‌تنها به ثروت انبوهی رسیده بودند، بلکه شایعات گسترده‌ای در اروپا رواج یافت که ایشان را به شیطان‌پرستی، «کفرگویی و اهانت به مقدسات»، «انکار مسیح»، «اقدامات غیراخلاقی» و «لواط» متهم می‌کرد. موله، کمی پس از دستگیری، اقرار کرد که در زمان عضویت در فرقه فوق منکر مسیح شده است.
امروزه، طریقت شهسواران معبد از شاخه‌های مهم ماسونی و دارای آداب ویژه خویش است؛ برای نمونه استاد اعظم، فرمانده اعظم نام دارد.
به‌دلیل پیوندهای تاریخی عمیق و عجیبی که میان فرقه شهسواران معبد و زرسالاران یهودی برقرار بود، امروزه در تمامی طریقت‌های ماسونی یاد و نام ژاک دموله بسیار گرامی است و از او به عنوان “شهید” و “قدیس” یاد می‌شود.

وبگاه جهانی سلام

طریقت شوالیه‌های معبد - قسمت سوم

دو حادثه فوق (دستگیری و اخراج یهودیان و سرکوب شهسواران معبد) قطعاً باید اجزای پیوستهٔ یک سیاست و واکنش در برابر یک پدیده اجتماعی ارزیابی شود.
فیلیپ چهارم به‌عنوان پادشاهی مدیر و مدبّر شناخته می‌شود و در زمان او بود که فرانسه در سراسر اروپای مسیحی به اعتبار و اقتدار مادی و معنوی دست یافت.
بنابراین، سیاست فوق را باید اقدامی در جهت پایان دادن به فساد بی‌رویه و لجام‌گسیخته مالی و قلع و قمع گروه‌های غارتگرِ شکل گرفته در دوران جنگ‌های صلیبی ارزیابی کرد. پیوند تنگاتنگ میان رباخواران یهودی و شوالیه‌های معبد، به‌دلیل کارکردهای مشترک مالی این دو گروه، کاملاً طبیعی است.
ادوارد_اول انگلستان نیز که پادشاهی مدبّر و کاردان شناخته می‌شود، از سال ١٢٧۵ مبارزه با رباخواری یهودی را آغاز کرد و در سال ١٢٩٠ به اخراج یهودیان دست زد. با مرگ او، پسرش، ادوارد دوم، به قدرت رسید و در اوایل سلطنتش شاخه فرقه شهسواران معبد را در انگلستان منحل کرد

وبگاه جهانی سلام

طریقت شوالیه‌های معبد - قسمت دوم

این فرقه نقش بزرگی در تاریخ جدید اروپا و جهان ایفا کرد. سران این فرقه پیوند بسیار نزدیک با سران جوامع یهودی داشتند و به‌دلیل این پیوند، سازمان خود را به یک صرّافی و تجارتخانهٔ بزرگ تبدیل کردند و کارشان به فساد کشیده شد.
این فرقهٔ بسیار مهم و مورد حمایت پاپ تا بدان حد فاسد و غیرقابل تحمل شد که در اوایل قرن ١۴ میلادی دو پادشاه خوش‌نام اروپا، یعنی فیلیپ چهارم فرانسه و ادوارد اول انگلستان، به انحلال آن دست زدند!
فیلیپ چهارم پادشاه فرانسه، در سال ١٣٠۶ صرّافان و رباخواران یهودی را دستگیر و از فرانسه اخراج کرد و کمی بعد به دستگیری و سرکوب شوالیه‌های معبد دست زد. بسیاری‌شان به جرم عملیات غیراخلاقی و آشوبگری و جنایت زندانی و در دادگاه‌های فرانسه و پاپ محاکمه شدند.
در این زمان، شهسواران معبد به چنان ثروتی دست یافته بودند که «بانکداران شاهان» شمرده می‌شدند و از دوران جنگ‌های صلیبی به‌عنوان «کارگزار مالی دربار فرانسه» عمل می‌کردند.

وبگاه جهانی سلام

طریقت شوالیه‌های معبد - قسمت اول

طریقت شهسواران معبد یا شوالیه‌های معبد در آغاز نام دسته‌ای از شوالیه‌های فرانسوی بود که پس از اشغال بیت‌المقدس به‌دست صلیبی‌ها به سال ١١١٨م. در این شهر ایجاد شد. ٩ تن از شوالیه‌ها دسته‌ای تشکیل دادند و نام خود را «سربازان فقیر مسیح» نهادند.
بالدوین، سرکردهٔ سپاهیان صلیبی که بر خود نام «پادشاه اورشلیم» نهاده بود، این دسته را در نزدیکی معبد سلیمان جای داد و حفاظت از زائران مسیحی را به ایشان سپرد. بدین‌سان، اعضای این گروه و سربازان‌شان «سربازان فقیر مسیح و معبد سلیمان» نام گرفتند.
به‌تدریج این دسته توسعه یافت و به‌صورت یک سازمان مزدور نظامی درآمد که خدمات خویش را به حکمرانان صلیبی عرضه می‌کرد. توانمندی نظامی‌ آنان چنان مورد توجه قرار گرفت که مأموریت انتقال شمش‌های طلا و اموال تاراج شده از شرق به پاریس و لندن به ایشان سپرده شد.
با پایان جنگ‌ صلیبی اعضای گروه فوق به اروپا بازگشتند. آنان که سال‏‌ها به کشتار و راهزنی خو گرفته بودند، طبعاً در محیط جدید آرام نداشتند؛ لذا سازمان خود را حفظ کردند، برای خویش رئیسی به‌نام استاد اعظم برگزیدند و به شکلی پنهان به عملیات خود ادامه دادند.

وبگاه جهانی سلام

گروه بیلدربرگ : شناخت مجامع مخفی صهیونیسم (قسمت دوم)

«رسانه‌های پر قدرت»، «بانک‌های جهانی»، «صندوق بین‌المللی پول» و «سازمان تجارت جهانی»، اهرم‌های پر قدرتی را در اختیار بیلدربرگ نهاده است که می‌توانند همه‌ساله، قیمت‌های نفت و طلا را تعیین کنند و به‌واسطه بازوهای اجتماعی و حقوقی، برای همه کشورها قانون وضع کنند.
اولین پیشنهاد دهنده برای تشکیل این اجلاس، جوزف رتینگر یهودی، مشاور پرنس برنهارد بود. وی تا آخر عمر دبیرکل بیلدربرگ بود. در واقع، یهودیت صهیونیستی با تشکیل این اجلاس موفق شد که اروپا و آمریکا را برای پیش‌برد اهدافش، گرد یک میز جمع کند.
گروه بیلدربرگ فعالیت‌های هم‌شکل و هم‌مرام با اهداف ماسونی دارند. اعضای ثابت بیلدربرگ‌ها ۲۰۰ نفر است که حسب ضرورت از اشخاص دیگری برای شرکت در گردهمایی‌های سالانه دعوت به عمل می‌آید.
ازجمله اسناد فاش شده توسط یکی از اعضای سابق بیلدربرگ، این حقیقت را افشا می‌کند که ایجاد پول واحد رایج برای اروپا و تصویب آن در «اتحادیه اروپا»، زاییدهٔ فکر یکی از نشست‌های بیلدربرگ بود.
در پی دو جنگ جهانی و پس از تأسیس «جامعه ملل» و پس از آن سازمان ملل متحد، بخش‌های زیادی از اختیارات ملل مختلف از آنان سلب شد تا با فراهم شدن زمینه‌ها و در گام آخر، با تأسیس دولت جهانی، ارتش جهانی، اقتصاد جهانی و نظم نوین، همهٔ اختیارات ساکنان زمین، از مسیر سازمان‌های جهانی به سازمان‌های مخفی و مجامع سری واگذار شود.
این امر وقتی مسجّل شد که «بیلدربرگ» در نشست سال ۲۰۰۰م. در «گوتنبرگ» سوئد، بررسی موضوع «تأسیس دولت جهانی» را در دستور کار خود قرار داد.

وبگاه جهانی سلام

گروه بیلدربرگ : شناخت مجامع مخفی صهیونیسم (قسمت اول)

گروه بیلدربرگ سازمانی متشکّل از رهبران سیاسی و سرمایه‌گذاران بین‌المللی است که هر سال، برای تعیین خط مشی جهانی به‌صورت محرمانه تشکیل جلسه می‌دهد.
این گروه تعدادی شرکت‌کننده ثابت دارد: اعضای خانواده راکفلر، خانواده روچیلد، بانکداران، روسای شرکت‌های بین‌المللی و مقامات بلندپایه دولتی از اروپا و آمریکای‌شمالی.
هر سال افراد جدیدی دعوت می‌شوند که اگر حضور آن‌ها سودمند تشخیص داده شود، به نشست‌های بعدی راه می‌یابند، در غیر این‌صورت، از گردونه حذف می‌شوند.
تصمیم‌هایی که حاضران در این نشست‌های مخفی به آن می‌رسند، بر سرنوشت هر آمریکایی و بیشتر کشورهای جهان تأثیر می‌گذارد.
نام این گروه از نام محلّ برگزاری نخستین اجلاس آن در هتل بیلدربرگ، واقع در شهر «اوستربرک هلند» گرفته شده است. پرنس برنهارد شوهر ملکه هلند این گروه را پدید آورد.
شاهزاده برنهارد در شرکت «رویال داچ پترولیوم» (شرکت نفتی شل) و در «سوسیته ژنرال دوبلژیک» که ملغمه‌ی عظیمی از کارتل‌های بزرگ با سهام متصرّفی در سراسر جهان است، یکی از مهره‌های مهم به‌شمار می‌رفت.

وبگاه جهانی سلام

«سازمان جهانی بهداشت»؛ مروّج انحراف جنسی در مدارس

مقاله پایگاه خبری-تحلیلی «stopworldcontrol» درباره ترویج جنسی‌سازی مدارس، آموزش انحرافات جنسی و عادی‌سازی فجایع اخلاقی چون پدوفیلی (سوءاستفاده جنسی از کودکان) از سوی سازمان جهانی بهداشت (WHO)
طبق دستور سازمان جهانی بهداشت و سازمان ملل، کودکان در مدرسه پورنوگرافی تماشا می‌کنند و سپس، به‌عنوان بخشی از «آموزش جامع جنسی»، با هم تمرین می‌کنند.
در اسناد رسمی منتشر شده، سازمان جهانی بهداشت و سازمان ملل به مدارس سراسر جهان دستور می‌دهند تا به کودکان نوپا، تکنیک‌های خودارضایی و جنسی را آموزش دهند.
یا در پوستری که به‌عنوان بخشی از «آموزش جامع جنسی» به هزاران مدرسه ارسال شده است، به کودکان می‌گوید که پسرها باید با پسران رابطه جنسی داشته باشند و دختران نیز باید با دختران رابطه جنسی داشته باشند!
این یک نوع ترویج تمام‌عیار همجنس‌بازی است که در مدارس ابتدایی، بر سر کودکانِ از همه‌جا بی‌خبر آوار می‌شود.
در مدارس، این آزار جنسی تحت عنوان «آموزش جامع جنسی» اتفاق می‌افتد. نمونه‌ای از ایمیل یکی از والدین چنین است:
«هر چیزی که شما گزارش می‌دهید برای او اتفاق افتاده است. استفاده از دختر دیگری برای لمس دخترم (خودارضایی)، کلمات بد وحشتناک، پورنوگرافی با استفاده از تلفن همراه او.»
کتاب‌هایی برای کودکان در مدارس توزیع می‌شود که به کودکان می‌آموزند صریح‌ترین اعمال جنسی را با همدیگر تمرین کنند. یاکلاس‌های جنسی برگزار می‌شود که در آن کودکان کوچک فیلم‌های مستهجن تماشا می‌کنند و با یکدیگر درگیر فعالیت‌های جنسی می‌شوند.
این امر نه تنها در اروپا، بلکه در سراسر جهان، به‌عنوان بخشی از دستور کار ۲۰۳۰ سازمان ملل متحد و دستورالعمل‌های سازمان جهانی بهداشت برای آموزش جنسی اتفاق می‌افتد.

وبگاه جهانی سلام

شناخت باطن کابالیستی غرب - قسمت دوم

کابالا، جادوگری و فراماسونری:
در کتاب‌های شناخت و آموزش کابالا، معمولاً بخش زیادی از آن تعلّق به اوراد جادویی دارد. هم‌چنین در کتاب‌های جادوگری معمولاً سهم کابالا محفوظ است. گویی پیوند عمیقی بین این دو تفکر شیطانی وجود دارد. به‌نوشته بریتانیکا، آگریپا، کابالیست و جادوگر مشهور، در کتابش به تبیین جهان از طریق کابالا پرداخته و جادو را به‌عنوان بهترین وسیله برای شناخت، عنوان کرده است. او می‌نویسد:
«همان‌طور که روح بشر بر جسد وی نفوذ و فرمانروایی دارد، «روح جهانی» نیز در سراسر عالم مادی نفوذ دارد و بر آن حکومت می‌کند. این منبع عظیم نیروی روحی را می‌توان با مغزی که تهذیب اخلاقی یافته و با بردباری طرق جادوگری آموخته است به اختیار درآورد. مغزی که از این طریق کسب نیرو کرد، می‌تواند خواص پنهانی اشیاء، اعداد، حروف و کلمات را کشف کند، بر اسرار ستارگان پی برد و بر قوای زمین و شیاطین آسمان دست یابد».
همچنین فراماسونری را باید به‌نوعی امتداد کابالیسم دانست. هم‌چنان که جست‌وجوی سنگ کیمیا و اکسیر زندگی جاوید از مهم‌ترین دانش‌های اساسی برای ماسون‌ها بوده است. قبلاً توضیح داده‌ایم که با پیدایش جنبش‌های شابتای زوی، جادوگری تماماً جایگزین دین شد و رقعه‌ها و تعویذهای جادویی، به محور عبادت مبدّل گردید.
اسامی افرادی مانند «گیوم پستل» و «پیکو دلا میراندولا» با کابالیسم و جادوگری عجین شده است. «پاراسلسوس»، اولین گام برای یادگیری کیمیاگری را کابالا می‌داند و در کتاب «تاریخ جادوگری» گفته شده است که «کابالای عملی» چیزی جز جادو نیست که می‌خواهد از طریق کلام گفتاری، نتایجی معجزه‌آسا به بار بیاورد.
بنابراین ارتباط، اختلاط و حتی گاهی وحدت کابالا با جادوگری غیر قابل انکار است. فراماسونری نیز که به‌عنوان امتداد کابالیسم در قرن هجدهم تشکیل شد، کاملاً ممزوج با جادوگری می‌باشد.
سؤالی که در این‌جا پیش می‌آید آن است که اگر مجامع ماسونی تا امروز باقی مانده‌اند (که مانده‌اند) پس چرا ما خیلی ظهور و بروزی از آن‌ها نمی‌بینیم؟! مگر تقسیم قدرت در غرب امروز حاصل شطرنج بین لژهای ماسونی نیست، پس چرا فرهنگ غرب، فرهنگ عقلی فسلفی بوده و اصلاً اثری از خرافات جادویی این فرقه‌ها وجود ندارد؟!!

وبگاه جهانی سلام

شناخت باطن کابالیستی غرب - قسمت اول

افتتاحیهٔ تونل گوتهارد:
معمولاً چهره‌ای که در مجامع آکادمیک کشور ما از غرب ارائه می‌شود، غرب فلاسفه است و نماد غرب کانت و دکارت و هگل و نیچه و هایدگر و…
در حالی‌که حداقل از شروع قرن بیست‌ویکم، غرب دیگر نه عقل‌گراست و نه تجربه‌گرا، بلکه غربِ امروز (که مافیای پول و قدرت یهودی در پشت آن قرار دارد) در حال تبلیغ شیطان‌گرایی، شیطان‌پرستی و حمایت از بدنام‌ترین افراد تاریخ است.
این مسأله در رسانه‌های غربی مخصوصاً فیلم و سریال‌های هالیوود (که هم ویترین فرهنگ غرب است و هم ترسیم‌گر آینده‌ و تربیت‌کنندهٔ مردم) متبلور است.
هم‌چنان‌که غرب در یک مراسم رسمی، با نشان‌دادن علنی مرگ ادیان ابراهیمی و سَروَری بافومت و الهه‌اش در قرن جدید، صراحتاً باطن شیطانی-کابالیستی-ماسونی خود را فریاد می‌زند.
در سال ۲۰۱۶ میلادی، در کنار افتتاح بزرگ‌ترین تونل جهان در سوئیس، یک مراسم افتتاحیهٔ عجیب برگزار شد. این مراسم که با حضور سران اروپا برگزار شد، مملو از نمادهای شیطانی-ماسونی بود.
سؤالی که پیش می‌آید این است که آیا این اتفاق، صرفاً یک مراسم نمادین بود، یا نشان‌دهندهٔ مسیر غرب و ترسیم‌کنندهٔ آیندهٔ مورد پسند سران کفر؟!
در ادامه با مرور اختلاط بین کابالا، فراماسونری و جادوگری، سعی می‌کنیم به «باطنِ غربِ امروز» که بدون شک «ظاهرِ غربِ فردا» است، برسیم.

وبگاه جهانی سلام