International Web Of Salam (Islamic Republic of Iran)

برخی می گویند اولا چادر گران است و مانتو از نظر اقتصادی با صرفه تر است و ثانیا: رنگ مشکی باعث بوجود آمدن انواع ناراحتی های روانی و افسردگی می گردد

اولا وقتی یک زن چادری را (که در طول یک یا دو سال یک چادر بیشتر لازم ندارد) با خانمی که بدون چادر هر هفته با یک نوع لباس و رنگ و با خرج کردن پول زیادی برای انواع آرایش در نظر می گیریم به مراتب از نظر اقتصادی چادر با صرفه تر است. بلکه آن خانم هایی که دائم به چادر اشکال می کنند گاهی مانتوهایشان چندین برابر قیمت یک چادر است.
ثانیا: مگر دختر یا زن چادری می خواهد همیشه چادر سرش نماید تا رنگ مشکی اثر منفی از جهت روانی بر وی داشته باشد، بلکه چادر را برای اوقات کمی که در بیرون از منزل هست استفاده می کند و در درون خانه و در مکانی که نامحرم نیست می تواند از لباس های خوش رنگ و مناسب استفاده کند و اسلام هم روی این موضوع تاکید نموده است.
ثالثا: اگر رنگ مشکی اینقدر خطرناک است چطور شما در میهمانی ها و پارتی های خصوصی خود تیپ مشکی می زنید؟!
رابعا: اگر این حرف شما صحت داشته باشد باید همه خانم های بدحجاب و زنانی که از انواع اقسام لباس ها و رنگ ها در خیابان استفاده می کنند و نظر مردان بویژه جوانان لاابالی را به خود خیره می کنند باید از نظر روانی و روحی سالم ترین زنان باشند و از نظر اجتماعی و اخلاقی و مشکلات خانوادگی مانند طلاق و… کمترین ناراحتی نداشته باشند، درحالی که در آمار و حقایق غیر از این است و اصلا بر مبنای نظر شما جوامع غربی باید شاداب ترین و سالم ترین مردم را از نظر روحی و اخلاقی داشته باشند اما می بینیم و خود غربی ها هم بارها اعتراف کرده اند که کشور های غربی بالاترین آمار را از نظر مشکلات اخلاقی و روحی در بین جوامع دارند.
خامسا: اگر رنگ مشکی این آثار منفی را دارد باید در آفریقا یک آدم سالم از نظر روانی پیدا نشود! در حالی که مردم شریف و سیاه پوست آفریقا از جمله بلال حبشی موذن رسوا خدا (ص)  از نظر روانی و اخلاقی و صفا و محبت به مراتب بالاتر از مردم فرنگ و پیروانش هستند

وبگاه جهانی سلام

فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار - قسمت 2

گرچه هر روز اسناد تازه‌ای از رسوایی جاسوسی آکادمیک این فیلسوفان یهودی در رسانه‌های جهان منتشر می‌شد، اما از دهه ١٣۶٠ سقف ایدئولوژی اصلاحات در ایران بر ستون اندیشه‌های آنان قوام یافت و اصلاح‌طلبان، سرانجام کارل پوپر و هانا آرنت و آیزایا برلین را به‌عنوان سه پیامبر یهودی «آرمان‌شهر آزادی» پذیرفتند!!
از سوی دیگر، آثار برگزیده سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس در زمینه هنر و ادبیات مانند رُمان‌های جرج اورول، آرتور کستلر، جان اشتاین‌بک و هاینریش بل، یا پاره‌ای از نوشته‌های آندره ژید و گراهام گرین توسط همین مترجمان سکولار به بازار کتاب ایران راه یافت.
حلقه مترجمان سکولار با پیشبرد پروژه ترجمه آثار علوم انسانی و فرهنگ غرب، خیال بازسازی سکانس‌های آغازین بزرگترین عملیات جاسوسی قرن بیستم (PSB) را در تهران داشتند.
«پروژه ترجمه» را فلاسفه یهودی از جمله آیزایا برلین طراحی کردند و از قضاء پس از انقلاب اسلامی ایران نیز آن را به‌عنوان نخستین گام جنگ نرم علیه ایدئولوژی انقلاب اسلامی برگزیدند؛ این‌بار با ترجمه آثار همان شوالیه‌های یهودی.
در ایران نیز عده‌ای می‌پنداشتند چون سیل ترجمه آثار ادبیات غرب سبب استقرار حاکمیت سرمایه‌داری لیبرال و پایان مبارزات چپ‌گرایانه در آمریکای لاتین شده است، با پیروی از همان الگو می‌توان به‌جای شور انقلابی و شعور اسلامی، فریادهای غرب‌گرایانه و دموکراسی‌خواهانه را نشاند

وبگاه جهانی سلام

فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار - قسمت ۱

اسناد ۴ مرجع علمی، سیاسی و امنیتی ایالات متحده، شامل: «کاخ سفید»، «آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا»، «شورای برنامه‌ریزی روانی» و «آکادمی علوم سیاسی آمریکا» گویای آن است که در عملیات PSB به‌عنوان بزرگترین عملیات جاسوسی آکادمیک قرن بیستم، «علوم انسانی، نافذترین حوزه جنگ نرم» و «ترجمه کتاب، سلاح تبلیغات استراتژیک» به‌شمار می‌رود؛ چراکه می‌پنداشتند: «یک کتاب ممکن است به عظمت یک نبرد باشد» و مترجم نیز مثل «چرخ کوچک یک سلسله وقایع مهم.»
از منظر آنان، اولین گام براندازی یک نظام دینی با گسترش فلسفه سیاسی سکولار و از راه ترجمه برداشته می‌شود، چنان‌که هانا آرنت یهودی، فیلسوف CIA می‌گفت: «گسترش علم‌سکولار به فروپاشی هرگونه سازمان دینی یا حکومت مذهبی می‌انجامد.»
از قضاء، در دههٔ اول پیروزی انقلاب اسلامی بزرگ‌ترین جدال‌ها در همین دو حیطه رقم خورد.
حلقه مترجمان سکولار از سال ١٣۵٨ می‌کوشیدند تا فیلسوفان یهودی مانند هانا آرنت، کارل پوپر، آیزایا برلین، ریمون آرون، توماس کوهن و… را که بزرگ‌ترین فیلسوفان سیاسی و کارگزاران سرویس‌های جاسوسی لیبرال برای اجرای عملیات PSB بودند، نه‌تنها به مرجعی برای نخبگان دانشگاهی و روشنفکران دینی تبدیل کنند، بلکه زیرساخت‌های اندیشهٔ اصلاحات را بر مبنای فلسفه آنان بسازند.
چنین ادعایی، هولناک اما واقعی است، چون تحلیل‌گران CIA معتقد بودند:
اگر قرار است که پرانتز سیاه توتالیتاریسم اسلامی در ایران بسته شود، جامعه مدنی ایران نیازمند آموختن از تجربه و اندیشه فرزانگانی چون «هانا آرنت»، «کارل پوپر»، «ریمون آرون»، «واسلاو هاول» و… است که اندیشه و عمل‌شان در شکست توتالیتاریسم (استبداد) نقش بسیار مهمی داشت

وبگاه جهانی سلام

حجاب نوعی کفن برای زن است

اگر حجاب کفن است پس چرا غرب از آن هراس دارد؟ زن بی حجاب زن بزم است و زن محجبه زن رزم. برای ستمکاران عالم زن بزم خطر ندارد ولی زن رزم ریشه آنان را می کند. لذا پشت سر زنان بزم، پُر است از ستمگران عالم. در دوران رضاشاه پهلوی نیز مساله بدحجابی با چماق تحمیل شد نه اینکه تمایل اولیه زنان ایرانی باشد. علت تحمیل هم این بود که زن بزم، مردان رزم تحویل جامعه نمی دهند لذا دربار، فراماسونرها، بابیت و وهابیت، زنان بدکاره، محصلین فرنگ و رضاشاه دیکتاتور از جریان بی حجابی پشتیبانی کردند. حجاب کفن نیست بلکه حجاب، فرهنگ غرب و استثمار و استعمارگران را کفن می کند

وبگاه جهانی سلام

رعایت حجاب، مرد را بیشتر کنجکاو و تحریک می کند. از قدیم گفته اند: «الانسانُ حریصٌ علی مامُنعِ؛ انسان نسبت به آنچه از آن منع شود، طمع می ورزد

اولا اینکه مى‏ گویند: «الْانْسانُ حَریصٌ عَلى‏ ما مُنعَ مِنْهُ» مطلب صحیحى است ولى نیازمند به توضیح است. انسان به چیزى حرص مى‏ ورزد که هم از آن ممنوع شود و هم به سوى آن تحریک شود؛ به اصطلاح تمناى چیزى را در وجود شخصى بیدار کنند و آنگاه او را ممنوع سازند. اما اگر امرى اصلاً عرضه نشود یا کمتر عرضه شود، حرص و وَلَع هم نسبت بدان کمتر خواهد بود.
دوما اینکه ما نمی خواهیم کشش بین زن و مرد که زیبایی زندگی است از بین برود. اتفاقا اگر از بین برود زشت و نازیبا ست. بلکه این کشش باید باشد اما تعدیل شده، کنترل شده و قاعده مند، نه ول و رها. و اتفاقا حفظ کشش و جذابیت همراه با حریم از کارایی های مهم حجاب است.
ضمن اینکه «پلینت روث» می گوید: رواج فرهنگ برهنگی نه تنها آن را به صورت عادی و یک چیز بی اهمیت در نیاورده بلکه عطش روحی را افزایش داده است. آری بی حجابی نیز حریص بودن را کم نمی کند اما قطعا رابطه دو جنس مخالف را به لجن می کشاند و زن را بی ارزش می کند

وبگاه جهانی سلام

اگر حجاب برای پیش گیری از شهوترانی و جنسی کردن فضای جامعه است چرا صورت زن که زیباترین عضو است از پوشش استثناء شده است؟

 در واقع باید زن صورتش را نیز می پوشاند اما چون دین اسلام دین سهله و سمحه است پوشش صورت و دست ها از مچ واجب نشده است و با وجوب پوشش سایر اعضاء بدن به ویژه موی سر و ممنوعیت آرایش در بیرون از منزل، جلوه گری این زیبایی را به حداقل رسانده است. ضمنا اگر زن بداند که کسی از روی شهوت به او نگاه می کند پوشاندن چهره نیز بر او واجب می شود

وبگاه جهانی سلام

دلت پاک باشه ایمان و دینداری که به حجاب و اینجور چیزها نیست

اینکه هر کسی هر کاری که می خواهد بکند و بعد هم دلش پاک باشد به یک شوخی شبیه تر است تا به یک حرف معقول زیرا اصولا این تقید به فرائض دینی است که دل را پاک نگه می دارد و نه هُرهُری مذهب بودن. لذا حرف صحیح این است که محجبه باش تا دلت پاک باشد و مومن و دیندار باشی. حرف فوق سخن شیطان است و آنچه که ما گفتیم سخن ما نیست بلکه بنا بر آیات و روایات متن و مُرّ دین است

وبگاه جهانی سلام

چادر و حفظ آن سخت است و در فصلی مثل تابستان گرم و طاقت فرسا و همچنین مانع فعالیت اجتماعی ، خودنمایی نیاز طبیعی زن است

روایت است که «افضل العباده احمزها» یعنی بالاترین عبادات سخت ترین آنهاست. لذا هرگاه امیرالمومنین علی علیه السلام نزد رسول خدا (صل الله علیه و آله) می آمد، می فرمود: «یا رسول الله! سخت ترین کار را (که غالبا بر زمین می ماند) به من بدهید». ضمن اینکه به این سختی هم که می گویند نیست و اگر قابل تحمل نبود خداوند تکلیف نمی کرد «لایکلف الله نفسا الا وسعها» و بانوان محجبه در عرصه های مختلف اجتماعی تا حد وزارت، نمایندگی در مجلس شورای اسلامی، ورزش، سخنگوی وزارت امور خارجه و… مشغول به خدمت هستند و به قول معروف «ادلّ الدلیل علی امکان شی‏ء وقوعه» بهترین و رساترین دلیل بر امکان چیزی، این است که خود آن چیز اتّفاق بیفتد. ضمن اینکه ارزش حفظ عفت و نجابت و رضای خدا خیلی برتر از زحمت ناچیز پوشیدن چادر است و هر آنچه که سودش بر زحمتش غالب باشد عقلایی است. و البته راه برای ارائه مدل های مختلف چادر با حفظ کمالات آن، جهت سهولت در استفاده باز است. لذا این قبیل سخنان از حرف های سست و بی پایه است. و نیز اسلام با خودنمایی و زینت کردن زن مخالف نیست اما در محدوده خانواده و صرفا جهت همسر

وبگاه جهانی سلام

حجاب و دخالت در پوشش افراد مخالف آزادی است و با «لااکراه فی الدین» نمی سازد. ضمن اینکه اگر به کار رضاشاه پهلوی در کشف حجاب انگ دیکتاتوری می خورد اجباری بودن حجاب نیز همان مشکل را برمی تابد

اولاً منظور از آیه کریمه فوق، اکراه و اجبار در اصل اعتقاد به دین و قبول آن است نه برخوردار بودن دین از نظام قانونی
ثانیاً هر کسی که در جامعه اسلامی زندگی می کند مطابق با نظام دموکراسی باید به ارزش های پذیرفته شده اکثریت آن جامعه احترام بگذارد.
ثالثاً دین اسلام از اول آزادی را مشروط به عدم مخالفت با قوانین الهی اعلام داشته نه غیر مشروط. اما در کشورهای اومانیستی که آزادی را اصل غیر مشروط می دانند مخالفت با حجاب مخالفت با آزادی محسوب می شود. البته کشورهای اومانیستی بر حسب انسان محور بودن و عدم ارادت به خالق متعال در امور اجتماعی، آزادی را به معنویات و احکام الله مقید نمی دانند و الا نسبت به امور مادی اتفاقا بسیار مقیدند؛ مثلا به سربازی رفتن، رعایت نظافت، رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و صدها امر مادی دیگر کاملا مقید است و آزادی در این موارد معنایی ندارد و با مخالفین برخورد قانونی می شود.
رابعاً معنای دیکتاتوری اجبار افراد بر حسب میل و نظر شخصی است نه اجبار بر اساس قوانین فطری و معقول الهی. ضمن اینکه اجبار در معقولات بسیار پسندیده است به عنوان مثال اجبار والدین در درس خواندن فرزندان

وبگاه جهانی سلام

کسی که نماز می خواند ولی دیگران را اذیت می کند بهتر است ؛ یا کسی که نماز نمی خواند اما به دیگران کمک می کند ؟

برخی مقایسه ها ذهن را دچار خطا می کند. برای رفع چنین خطایی ، باید مبنای مقایسه را اصلاح کرده ، به آن صورت منطقی داد . مقایسه صحیح در این مورد آن است که بگوییم:
فردی که نماز می خواند و مردم آزاری هم می کند ، بهتر است ؛ یا کسی که نماز می خواند و به کسی هم آزاری نمی رساند.
یا آن که گفته شود : شخصی که نماز نمی خواند و مردم آزاری نمی کند ، بهتر است ؛ یا شخصی که نماز نمی خواند و مردم آزاری می کند.
پاسخ سوالات یاد شده روشن است. در هر صورت در پاسخ مقایسه ای که در سوال آمده می توان گفت : دو طرف هر کدام دارای یک امتیاز مثبت و یک امتیاز منفی هستند ؛ ولی نه آزار دادن مردم مربوط به نماز خواندن است و نه ترک آزار آنان ربطی به تارک الصلاة بودن دارد. از سوی دیگر هم آزار دادن مردم ، دارای مراتب مختلف است و هم ترک نماز. آزار دادن از مراتب بسیار پایین شروع می شود ؛ مثلا در روایات آمده است : « پایین ترین مرتبه ظلم آن است که سواره به پیاده بگوید : کنار برو» . و مراتب بسیار بالای آن مانند آدم کشی و ... است.
ترک نماز صورت های مختلف دارد. ممکن است گاهی به جهت سهل انگاری باشد و ممکن است گاهی به سبب انکار دین ، خدا و احکام باشد . هر دو ترک نماز است ؛ اما اولی موجب کفر نیست ؛ ولی صورت دوم موجب کفر و خروج از دین است.
حال کدام مرتبه منظور است؟ بدیهی است که قضاوت کلی در این موارد منطقی نیست و هر کدام حکمی متفاوت از یکدیگر دارند

وبگاه جهانی سلام