همانطور که روشن است در سالهای اخیر موج هجمه به مقدسات اسلامی افزایش یافته است و هر از چند گاهی در یکی از کشور غربی جسارتی به قرآن کریم یا پیامبر اکرم صورت میگیرد و جالبتوجه اینکه هر چه زمان میگذرد این جریان در اقدامات خود گستاختر میگردد؛ مسئله این است که هدف از چنین اقداماتی چیست و با جسارت به مقدسات اسلامی به دنبال چه هستند و آیا میشود این دست اقدامات را بر اساس آزادی بیانی که در غرب وجود دارد تحلیل کرد؟
1-در ابتدا باید گفت که تمدن غرب در قرون گذشته با رخ دادن رنسانس و پایان دادن به حاکمیت دین و کلیسا در جامعه، دوران مدرن خود را بر اساس اصول جدیدی بنا نهاد که در آنجایی برای دین و مقدسات (جز در امور شخصی فرد دیندار) نبود، اصولی همچون «اومانیسم» که اصالت انسان را در مقابل اصالت خدا و دین قائل است، یعنی اینکه اصالت بافهم و خواست و میل انسان است، از سوی دیگر بشر غربی در دوران مدرن قائل به اصل دیگری بنام «سکولاریسم» است، به این معنا که قائل به این است که در امور اجتماعی خود چه در قوانین و چه آموزشها و هنجارها، دین زدایی صورت گیرد و یکی از مهم اصول آن تقدس زدایی است که دراینباره چنین معتقدند:
«سکولاریسم به معنای سلب تقدس از جهان است، جهان خصلت مقدس خود را از دست میدهد...و نیروهای فراطبیعی هیچ نقشی در این جهان ندارند، سرانجام دنیاگرایی به معنای حرکت از جامعه مقدس به جامعه دنیوی است بهاینترتیب که جامعه هرگونه پایبندی به ارزشها و عملکردهای سنتی را رها میکند...»
بر اساس این مبانی است که میتوان عزم دینستیزی و بالأخص اسلامستیزی را در غرب فهمید، یعنی اینکه هر چه انسان بفهمد و بخواهد اصالت دارد و هیچ مقوله قدسی مانع او نیست. بر این اساس اگر کسی خواست به امور مقدس ازجمله قرآن کریم و یا پیامبر اسلام بهعنوان مقدسات بیش از یک و نیم میلیارد انسان مسلمان توهین و جسارت کند از دید آنان ایراد و اشکالی نداشته و آن را بهعنوان آزادی بیان تلقی مینمایند.
2-البته علیرغم این مبانی و دفاع از آزادی بیان، در همین کشورهای غربی بهصورت مزورانهای برخی امور غیرقابل خدشه و مقدس شمرده میشود، ازجمله آن میتوان به «جرم انگاری انکار هلوکاست» اشاره کرد که در 16 کشور اروپایی این قانون وجود داشته و رسانههای خارجی به آن اعتراف میکنند. یعنی اینکه به خاطر انتفاع رژیم صهیونیستی اسرائیل، یک واقعه تاریخی تا آن حد مقدس شمرده میشود که انکارکنندگان آن مجرم شناخته میشوند؛ که دراینباره میتوان به برخورد کشورهای غربی با فیلسوف فرانسوی «روژه گارودی» اشاره کرد که به جرم تحقیق درباره هلوکاست در مهد مدعی آزادی بیان غرب، محکوم گردید.
از سوی دیگر در سالهای اخیر نیز با ترویج جریان همجنسگرایی در غرب دوباره پردهای دیگر از تزویر آزادی بیان غربی نمایان شده و در این کشورها علیرغم ترویج گسترده همجنسگرایی در آموزشها و مدارس، با مخالفان آن برخورد قاطع صورت میگیرد و بهعنوانمثال در آمریکا فردی که مدتی پیش پرچم همجنسگرایان را آتش زده بود به 16 سال زندان محکوم شده بود.
بهعنوان مضحکترین مورد دراینباره میتوان به سیاست آزادی بیان کشور سوئد اشاره کرد که در زمانه فعلی خط مقدم هجمه به قرآن و اسلام را در دست دارد. در سال گذشته وقتی یک دانشجوی ایرانی مقطع دکتری در دانشگاه استکهلم سوئد در پایاننامه خود از شهدای گرانقدری چون سردار شهید قاسم سلیمانی تقدیر کرد، دانشگاه موردنظر برای این مسئله جلسه فوقالعاده برگزار کرده و برنامه دفاع این دانشجو را از تقویم علمی خود حذف میکند چگونه این کشور که تقدیرنامه یک دانشجو را برنمیتابد به بهانه آزادی بیان اجازه جسارت به کتاب مقدس مسلمانان را صادر میکند؟
این مسائل نشانگر این است که کشورهای غربی تا چه حد در شعار آزادی بیان خود صادق هستند و به اصول ادعایی خود پایبند است؛ و در آنجایی که منافعشان اقتضا نماید از شعار آزادی بیان خود هم عدول مینمایند.